توی محلمون یکی هست به اسم سید حمید که بنده خدا یکمی ناقص
توی محلمون یکی هست به اسم سید حمید که بنده خدا یکمی ناقص العقله. آقا خیلی به این جور افراد بها میده چون معمولا تنها هستن.
سید حمید آقارو خیلی دوست داره و هرجا آقا میره اونم باهاش میره.وقتی هم که نیست، آقا میفرسته دنبالش.یکبار جمع کردیم که بریم مشهد، آقا گفت بریم دنبال سید حمید،ما رفتیم دم خونشون، با خالش زندگی میکنه.خالش اجازه نداد که بامون بیاد مشهد. تو راه بودیم که سید حمید زنگ زد به آقا. خیلی ناراحت بود به آقا میگفت چرا منو نبردید من خیلی دوست داشتم بیام.آقا کمی دلداریش داد اما وقتی که تلفن رو قطع کرد،تا خود مشهد داشت گریه میکرد!!!
خیلی دل مهربانی داره.
ان شاءالله بنده صفری نزد ایشون دارم. اگر شد برم که بقیه ی معرفی رو بعد از دیدن ایشون انجام میدم.
سید حمید آقارو خیلی دوست داره و هرجا آقا میره اونم باهاش میره.وقتی هم که نیست، آقا میفرسته دنبالش.یکبار جمع کردیم که بریم مشهد، آقا گفت بریم دنبال سید حمید،ما رفتیم دم خونشون، با خالش زندگی میکنه.خالش اجازه نداد که بامون بیاد مشهد. تو راه بودیم که سید حمید زنگ زد به آقا. خیلی ناراحت بود به آقا میگفت چرا منو نبردید من خیلی دوست داشتم بیام.آقا کمی دلداریش داد اما وقتی که تلفن رو قطع کرد،تا خود مشهد داشت گریه میکرد!!!
خیلی دل مهربانی داره.
ان شاءالله بنده صفری نزد ایشون دارم. اگر شد برم که بقیه ی معرفی رو بعد از دیدن ایشون انجام میدم.
۲.۰k
۰۸ فروردین ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.