میگن : «توی ژاپن اتاق هایی هست پر از کاسه و
میگن : «توی ژاپن اتاقهایی هست پر از کاسه و
بشقاب. ملت میرن اونجا کاسه بشقاب ها رو می زنن به در و دیوار تا عصبانیتهاشون بریزه بیرون خالی شن.»
گفتم: «پس یه روزی سرمایه دار شم یه مجموعه افتتاح میکنم از این اتاق ها داشته باشه! یه سری لباس هم از کوتون و برشکا وارد میکنم ؛ همون بغل به قیمت واقعی میفروشم؛ نه هفتصد برابر قیمت واقعی! فودکورت هم نمیذارم اونجا!»
تمام روز را به آن اتاق فکر کردم و به تمام عصبانیتهایی که مانده است در گلویم و هربار کسی دست گذاشته روی شانهام که "اشکال نداره صبور باش" و من آن عصبانیت را قورت دادم و هرصبح به موی تازه سپید شدهای در سرم زل زده ام؛
باید
یک اتاق «عصبانیتت را خالی کن» تاسیس کنم ..
بشقاب. ملت میرن اونجا کاسه بشقاب ها رو می زنن به در و دیوار تا عصبانیتهاشون بریزه بیرون خالی شن.»
گفتم: «پس یه روزی سرمایه دار شم یه مجموعه افتتاح میکنم از این اتاق ها داشته باشه! یه سری لباس هم از کوتون و برشکا وارد میکنم ؛ همون بغل به قیمت واقعی میفروشم؛ نه هفتصد برابر قیمت واقعی! فودکورت هم نمیذارم اونجا!»
تمام روز را به آن اتاق فکر کردم و به تمام عصبانیتهایی که مانده است در گلویم و هربار کسی دست گذاشته روی شانهام که "اشکال نداره صبور باش" و من آن عصبانیت را قورت دادم و هرصبح به موی تازه سپید شدهای در سرم زل زده ام؛
باید
یک اتاق «عصبانیتت را خالی کن» تاسیس کنم ..
۳۶۲
۰۲ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.