توهمان شاخه گلی
توهمان شاخه گلی
شایداین برگ درخت
سایه انداخته
برچشمه ی آب
رقص سنجاقکی
ازدور
نمایان شده مهتاب
توهمین ساقه ی تردی
علفی
سبز
کشیده
سایه ای
بر لب جو
توچقدمایلی
ای دوست...
آفتاب دم صبح
من
همان سایه ی سنجاقک بازیگوشم
تند
میپرم
ازپی تو
روی چشمه
لب تیزیک نی
زده ازآب بیرون
چندنیلوفرآبی
عاشق
یک نهر پُرِ آب
توهمان کوچه ی خلوت
شاید
که ببینم
تورا
بشنوم
نغمه ی آمدن رهگذری
آشنا
سایه ای درپی خویش
توهمان خنده ی شوقی
برلب
برگ لغزان گلی
سرخ...
تو
همان شوق رسیدن
کوچه های دیروزی
توهمان...
گردش چشمان منی
آسمانی
شایدآن کودک خنده کنانی
شایدآن منظره ای
نقاشی
سایه ای دلکش وآسوده
به آب...
شعر....یاشار
شایداین برگ درخت
سایه انداخته
برچشمه ی آب
رقص سنجاقکی
ازدور
نمایان شده مهتاب
توهمین ساقه ی تردی
علفی
سبز
کشیده
سایه ای
بر لب جو
توچقدمایلی
ای دوست...
آفتاب دم صبح
من
همان سایه ی سنجاقک بازیگوشم
تند
میپرم
ازپی تو
روی چشمه
لب تیزیک نی
زده ازآب بیرون
چندنیلوفرآبی
عاشق
یک نهر پُرِ آب
توهمان کوچه ی خلوت
شاید
که ببینم
تورا
بشنوم
نغمه ی آمدن رهگذری
آشنا
سایه ای درپی خویش
توهمان خنده ی شوقی
برلب
برگ لغزان گلی
سرخ...
تو
همان شوق رسیدن
کوچه های دیروزی
توهمان...
گردش چشمان منی
آسمانی
شایدآن کودک خنده کنانی
شایدآن منظره ای
نقاشی
سایه ای دلکش وآسوده
به آب...
شعر....یاشار
۲.۴k
۱۱ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.