شهر تبریز است و مشگین مرز و بوم
شهر تبریز است و مشگین مرز و بوم
کوی شمس و کعبه ملای روم
گر هوای کعبه داری یا که دیر
کاروانا رو که آبشخور بخیر
شهر تبریز است و پیر روزگار
سرگذشت او بهین آموزگار
ای که رخت از خانه ات بیرون فتاد
همت پاکان به همراه تو باد
شهر تبریز است و مهد انقلاب
آشیان شیر و شاهین و عقاب
به مهر از قدم می نهی یا به خشم
برو ای مسافر قدم روی چشم
شهرتبریز است وجان قربان جانان می کند
سرمه ی چشم از غبار پای مهمان می کند
ای که بار از شهر جانان بسته ای
بار خود با رشته ی جان بسته ای
کوی شمس و کعبه ملای روم
گر هوای کعبه داری یا که دیر
کاروانا رو که آبشخور بخیر
شهر تبریز است و پیر روزگار
سرگذشت او بهین آموزگار
ای که رخت از خانه ات بیرون فتاد
همت پاکان به همراه تو باد
شهر تبریز است و مهد انقلاب
آشیان شیر و شاهین و عقاب
به مهر از قدم می نهی یا به خشم
برو ای مسافر قدم روی چشم
شهرتبریز است وجان قربان جانان می کند
سرمه ی چشم از غبار پای مهمان می کند
ای که بار از شهر جانان بسته ای
بار خود با رشته ی جان بسته ای
۱.۴k
۲۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.