.
.
در مزرعه چای
فریاد زدم آااای
بانوی شمالی
سرسبزی شالی
چشمان تو ماه است
صبحانه به راه است؟
چون نرگس شیراز
خندیدی و با ناز
گفتی به من امروز
چایم شده لب سوز
قند لب مان شیرین
بر سفره ما بنشین
چایت بدهم با قند
آرام زدم لخند
ای ماه شب آویزم
ای مظهر پاییزم
هستی که منم هستم
از شور تو سرمستم
شاداب و جوانی تو
پاینده بمانی تو...
در مزرعه چای
فریاد زدم آااای
بانوی شمالی
سرسبزی شالی
چشمان تو ماه است
صبحانه به راه است؟
چون نرگس شیراز
خندیدی و با ناز
گفتی به من امروز
چایم شده لب سوز
قند لب مان شیرین
بر سفره ما بنشین
چایت بدهم با قند
آرام زدم لخند
ای ماه شب آویزم
ای مظهر پاییزم
هستی که منم هستم
از شور تو سرمستم
شاداب و جوانی تو
پاینده بمانی تو...
۱.۳k
۲۸ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.