نوبت وصل و لقاست، نوبت حشر و بقاست
نوبت وصل و لقاست، نوبت حشر و بقاست
نوبت لطف و عطاست، بحر صفا در صفاست
دُرج عطا شد پدید، غُرّه دریا رسید
صبح سعادت دمید، صبح چه نور خداست
صورت و تصویر کیست، این شه و این میر کیست
این خرد پیر کیست، این همه روپوش هاست
چاره روپوش ها، هست چنین جوش ها
چشمه این نوش ها، در سر و چشم شماست
هر نفس آواز عشق، میرسد از چپ و راست
ما به فلک میرویم، عزم تماشا که راست
ما به فلک بوده ایم، یار مَلَک بوده ایم
باز همان جا رویم، جمله که آن شهر ماست
خود ز فلک برتریم، وز مَلَک افزونتریم
زین دو چرا نگذریم، منزل ما کبریاست
نوبت لطف و عطاست، بحر صفا در صفاست
دُرج عطا شد پدید، غُرّه دریا رسید
صبح سعادت دمید، صبح چه نور خداست
صورت و تصویر کیست، این شه و این میر کیست
این خرد پیر کیست، این همه روپوش هاست
چاره روپوش ها، هست چنین جوش ها
چشمه این نوش ها، در سر و چشم شماست
هر نفس آواز عشق، میرسد از چپ و راست
ما به فلک میرویم، عزم تماشا که راست
ما به فلک بوده ایم، یار مَلَک بوده ایم
باز همان جا رویم، جمله که آن شهر ماست
خود ز فلک برتریم، وز مَلَک افزونتریم
زین دو چرا نگذریم، منزل ما کبریاست
۲.۷k
۲۹ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.