دوست داشتنت را به بهشت می برم!
دوست داشتنت را به بهشت می برم!
بعد، روی تختِ پادشاهی ام می نشینم،
موهای افتاده روی پیشانی ام را عقب میزنم
درست همان موقع که چند جوان خوش تیپ
دلخواستنی های نوبرانه ام را در سینیِ طلا، مقابلم میگذارند، و می روند، آرام، آنقدر آرام که صدایم در بهشت نپیچد، می گویم:
" سرورَم، دلم می خواهد، فلانی را ببینم، به جایش چهار روز و نیم مرا محروم کن از نوبرانه های خوشمزه ات"
آنوقت، هنوز چشمانم را نبسته، می بینمَت!
یک دلِ سیر می بینمَت!
با همان چشم ها، صدا، خنده ها، دیوانگی ها..
بعد به دلت که نگاه کنم، حجمِ دوست داشتنت را ببینم، اما بگویم " باز بگو، اینجا بهشت است، بعله! ولی زن؛ زن است، همیشه باید بشنود ( دوستت دارم ) را "
بعد؛ یک دلِ سیر بگویی " دوستت دارم "
به خودم که می آیم، میبینم اینجا زمینی ست جهنمی!
جهنم در درونِ ما است، وقتی دلتنگیم، وقتی کسی را که می خواهیم نداریم، جهنم ، تلخیِ نبودِ توست!!! حالا که باید باشی ...
بعد، روی تختِ پادشاهی ام می نشینم،
موهای افتاده روی پیشانی ام را عقب میزنم
درست همان موقع که چند جوان خوش تیپ
دلخواستنی های نوبرانه ام را در سینیِ طلا، مقابلم میگذارند، و می روند، آرام، آنقدر آرام که صدایم در بهشت نپیچد، می گویم:
" سرورَم، دلم می خواهد، فلانی را ببینم، به جایش چهار روز و نیم مرا محروم کن از نوبرانه های خوشمزه ات"
آنوقت، هنوز چشمانم را نبسته، می بینمَت!
یک دلِ سیر می بینمَت!
با همان چشم ها، صدا، خنده ها، دیوانگی ها..
بعد به دلت که نگاه کنم، حجمِ دوست داشتنت را ببینم، اما بگویم " باز بگو، اینجا بهشت است، بعله! ولی زن؛ زن است، همیشه باید بشنود ( دوستت دارم ) را "
بعد؛ یک دلِ سیر بگویی " دوستت دارم "
به خودم که می آیم، میبینم اینجا زمینی ست جهنمی!
جهنم در درونِ ما است، وقتی دلتنگیم، وقتی کسی را که می خواهیم نداریم، جهنم ، تلخیِ نبودِ توست!!! حالا که باید باشی ...
۱.۴k
۰۳ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.