تاریکم ای یلدا، مهتاب میخواهم
تاریکم ای یلدا، مهتاب میخواهم
لب تشنه ام ای اشک، سیلاب میخواهم
در حسرت موجم، باران کفافم نیست
درمان درد من باران نم نم نیست
پس تشنه میمانم، غرق پریشانی
تا آسمان ها را بر من بگریانی
چشم من از وقتی با عشق تو تر شد
آیین من اینبار آیینه ای تر شد
پیدا شو ای مرحم بر زخم پنهانم
تا صبح دیدارت بیدار میمانم ...
لب تشنه ام ای اشک، سیلاب میخواهم
در حسرت موجم، باران کفافم نیست
درمان درد من باران نم نم نیست
پس تشنه میمانم، غرق پریشانی
تا آسمان ها را بر من بگریانی
چشم من از وقتی با عشق تو تر شد
آیین من اینبار آیینه ای تر شد
پیدا شو ای مرحم بر زخم پنهانم
تا صبح دیدارت بیدار میمانم ...
۱.۰k
۰۴ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.