یکی از فامیلامون از کربلا برگشته بود برامون از خاطراتش می
یکی از فامیلامون از کربلا برگشته بود برامون از خاطراتش میگفت که گفت ما رفتیم زیارت که ده دیقه از برگشتنمون نگذشته بود که اونجا بمب منفجر شد خواهرمم برگشت گفت حاج خانوم شهید شدن لیاقت میخواد که نصیب هر کی نمیشه مارو میگی غش کرده بودیم...!
۱۰۹
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.