از هر چه هست و
از هر چه هست و
نیست
گذشتم
ولی هنوز
در مرز چشمهای تو گیرم
فقط همین
با دیدنت زبان دلم بند آمده ست
شاعر شدم
که لال نمیرم
فقط همین!
نیست
گذشتم
ولی هنوز
در مرز چشمهای تو گیرم
فقط همین
با دیدنت زبان دلم بند آمده ست
شاعر شدم
که لال نمیرم
فقط همین!
۲.۵k
۲۴ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.