شهید ماه مهر؛ مصطفی احمدی روشن / ۲
#شهید_ماه مهر؛ مصطفی احمدی روشن / ۲
🔴 مرد همچون مصطفی
از در مدرسه آمد تو. رفتم طرفش. دست دادم. پوستش زبر بود، مثل همیشه.
درس و بازیمان که تمام میشد، میرفت پای مینیبوس کمک پدرش. همه کار میکرد؛ از پنچرگیری تا جارو کردن کف مینیبوس. تکپسر بود، ولی لوس بارش نیاورده بودند. از همهمان پوست کلفتتر بود.
مصطفی لوس بار نیامد و مادرش به نقل از او میگفت که نمیخواست پسرش لوس و نازپرورده باشد. نباید همه چیز در اختیارش باشد.
برگرفته از مجموعه کتاب یادگاران جلد (22)
#daneshjooiran_plus
#دانشجو_ایران_پلاس
🔴 مرد همچون مصطفی
از در مدرسه آمد تو. رفتم طرفش. دست دادم. پوستش زبر بود، مثل همیشه.
درس و بازیمان که تمام میشد، میرفت پای مینیبوس کمک پدرش. همه کار میکرد؛ از پنچرگیری تا جارو کردن کف مینیبوس. تکپسر بود، ولی لوس بارش نیاورده بودند. از همهمان پوست کلفتتر بود.
مصطفی لوس بار نیامد و مادرش به نقل از او میگفت که نمیخواست پسرش لوس و نازپرورده باشد. نباید همه چیز در اختیارش باشد.
برگرفته از مجموعه کتاب یادگاران جلد (22)
#daneshjooiran_plus
#دانشجو_ایران_پلاس
۸۷۸
۲۹ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.