نگاهت که می کنم
نگاهت که می کنم
چیزی مرا از " نداشـتـن " ها جدا می کند
با تـــو که می خـندم
قفل های این روزها باز می شوند
در تـــو كه می میرم
جاودانگی ، ترانه ی مرغان خوشخوان روزگارم می شود
چه خوش اتفاقی ست
بــا تـــو بــودن
عاشقانه که صدایم می کنی
نامم دل انگیــزترین آوای دنیــا را به خود می گیرد
به تـــو می اندیشـم
به دست های همیشه در دستانم
به لبخند گیــرا و مهــربانت
بوی آرامش می دهد افکارم وقتی تو سلطان آن می شوی
دور می شوم از تمام دنیا و رویدادهایش
وقتی سرم را بر شانه ات می گذارم
کسی انگار تپش های قلبم را به قدم هایت بند زده
چه کودک می شوم
در برابر شماتت های عاشقانه ات
چه بی قرار می شوم
وقتی نگاهت را از چشمانم می گیری
چه دلتنگ می شوم
وقتی صدایم نمی کنی
تو را من نفس می کشم ، تو را من واژه می سازم ، تو را من پرواز می کنم
چه خوش طعم است
لب هایی که " دوســتـت دارم " را زمزمه می کنـد
در لحظه های عاشقانه مان
گم می شـوم در آغوش گرمت
از سرمای بی رحم دل های این جماعت
عــزیــزم !
به خاطر بسپار
نگاهم چشمانت را حفظ است
من از امتحان نگاهت رد نخواهم شد
چیزی مرا از " نداشـتـن " ها جدا می کند
با تـــو که می خـندم
قفل های این روزها باز می شوند
در تـــو كه می میرم
جاودانگی ، ترانه ی مرغان خوشخوان روزگارم می شود
چه خوش اتفاقی ست
بــا تـــو بــودن
عاشقانه که صدایم می کنی
نامم دل انگیــزترین آوای دنیــا را به خود می گیرد
به تـــو می اندیشـم
به دست های همیشه در دستانم
به لبخند گیــرا و مهــربانت
بوی آرامش می دهد افکارم وقتی تو سلطان آن می شوی
دور می شوم از تمام دنیا و رویدادهایش
وقتی سرم را بر شانه ات می گذارم
کسی انگار تپش های قلبم را به قدم هایت بند زده
چه کودک می شوم
در برابر شماتت های عاشقانه ات
چه بی قرار می شوم
وقتی نگاهت را از چشمانم می گیری
چه دلتنگ می شوم
وقتی صدایم نمی کنی
تو را من نفس می کشم ، تو را من واژه می سازم ، تو را من پرواز می کنم
چه خوش طعم است
لب هایی که " دوســتـت دارم " را زمزمه می کنـد
در لحظه های عاشقانه مان
گم می شـوم در آغوش گرمت
از سرمای بی رحم دل های این جماعت
عــزیــزم !
به خاطر بسپار
نگاهم چشمانت را حفظ است
من از امتحان نگاهت رد نخواهم شد
۵.۳k
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.