️من جنازه ی تو را از آب گرفتم و برای مادرت می فرستم ،
️من جنازه ی تو را از آب گرفتم و برای مادرت می فرستم ،
تو هم مرا شفاعت کن . .
شهید #رضا_نیکپور_نزهتی🌹
#همراه_باشهدا 👇
#رضانیکپورنزهتی، چشمانی نافذ و چهره ای بشاش داشت ، از اهالی کوچه ی مهتاب بود و از بچه های ناز مسجد مالک . . دوست داشتنی و خوش مشرب بود . . روزی خاطره ای تعریف می کرد :
عملیات کربلای ۵ بود . بعد از حمله، وقتی نیروهای پشتیبانی به جلو رفتند ، ماکه غواصی کرده و به خط زده بودیم ، برای استراحت ،کمی به عقب برگشتیم . . لب رودخانه نشسته بودم چشمم به پیکرغواصی افتاد که روی آب شناور است. به داخل آب رفتم و پیکرآن غواص را به خشکی آوردم.
بدن غواص هنوز گرم بود، معلوم بود که به تازگی شهید شده. به آرامی دهانم را به کنار گوشش چسبانده و گفتم : من جنازه ی تو را از آب گرفتم و برای مادرت می فرستم ، تو هم مرا شفاعت کن.
#بهترینهاازشهدا 👇
..........................................
💟 ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🆔 @Pedaran_Asemani
تو هم مرا شفاعت کن . .
شهید #رضا_نیکپور_نزهتی🌹
#همراه_باشهدا 👇
#رضانیکپورنزهتی، چشمانی نافذ و چهره ای بشاش داشت ، از اهالی کوچه ی مهتاب بود و از بچه های ناز مسجد مالک . . دوست داشتنی و خوش مشرب بود . . روزی خاطره ای تعریف می کرد :
عملیات کربلای ۵ بود . بعد از حمله، وقتی نیروهای پشتیبانی به جلو رفتند ، ماکه غواصی کرده و به خط زده بودیم ، برای استراحت ،کمی به عقب برگشتیم . . لب رودخانه نشسته بودم چشمم به پیکرغواصی افتاد که روی آب شناور است. به داخل آب رفتم و پیکرآن غواص را به خشکی آوردم.
بدن غواص هنوز گرم بود، معلوم بود که به تازگی شهید شده. به آرامی دهانم را به کنار گوشش چسبانده و گفتم : من جنازه ی تو را از آب گرفتم و برای مادرت می فرستم ، تو هم مرا شفاعت کن.
#بهترینهاازشهدا 👇
..........................................
💟 ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🆔 @Pedaran_Asemani
۱.۳k
۰۹ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.