کور بودیم و غم های پدر را نمی دیدیم مادرم اما بریل می دانست هر شب دردها را از روی پینه ی دست های پدر مرور می کرد ...
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.