fiction Love Selected ep1
fiction Love Selected ep1
امیدوارم خوشتون بیاد دومین فن فیکی یه که مینویسم
توی خواب شیرین بودم که یهو صدای کر کننده ی زنگ ساعت باعث شد اخم هام توهم بره بازم یه روز کسل کننده ی دیگه-_-
چند وقتی بود که فکر میکردم زندگیم خیلی کسل کننده شده هر روز مثل روز قبلی انگار یه نوار رو هی از اول پلی میکنی.
از روی تخت بلند شدم و رفتم یه ابی به صورتم زدم و رفتم پایین که یه چیزی بخورم(خونه دوبلکسه^-^) و بعد حاضر شم برم دانشگاه...
در یخچال رو با کردم تقریبا میشد گفت هیچی توی یخچال نبود اگه یه موز کندیده و یه سری مواد غذایی خراب رو حساب نکنی،اوه تازه یادم افتاد خیلی وقته نرفتم خرید آهههه حالا از صبحونه هم خبری نیست.
رفتم بالا لباس بپوشم و برم حالا یه چیزی تو دانشگاه میخورم...یه شلوار کتان مشکی و یه تیشرت سفید بایه کت لی اسپورت روش پوشیدم و کتونی های مشکیم رو پام کردم رفتم سراغ کیفم و یه سری از کتاب هامو توی کیفم گزاشتم و کیفم رو روی دوشم انداختم و سویچ ماشینم رو از روی میز برداشتم و به سمت پارکینگ رفتم.من زیاد ماشین شناس نیستم و میتونم بگم اصلا به مدل ماشین اهمیت نمیدم ولی از 18سالگیم که گواهی نامه گرفتم یه بنز مشکی خریدم.
سوار شدم و کیفم رو روی صندلی بغل گزاشتم به سمت دانشگاه راه افتادم.
یه ربع دیگه...
تا رسیدم دم در دانشگاه بازم مثل همیشه مایا دوستم پرید توی ماشین و مثل هر روز داد زد:لوناا جوووونم بلاخره اومدی....نه مثل این که این دفعه صداش بلند تر شده کاملا کر شدم :هاااا چته چرا داد میزنی کر شدم
قیافش رو توهم کرد:هی چته چرا پاچه میگیری چند روزه مشکوک میزنی اصلا اعصاب نداری
-چیزی نیس ول کن،یکم خودم رو خوشحال نشون دادم و گفتم:حالا چی میخواستی بگی مایا جووونم میدونی که من خیلی فضولم بگو ببینم
اومد لوس بازی دربیاره:نمیخوام بگم تو خیلی بدی
-لوس بازی درنیار بگو ببینم-_-
-ایییش ادم یخی
-چی چی؟؟؟
-ادم یخی لقب جدیدته
-اون وقت چرا
-چون خیلی سردی
-کشتی منو هر روز یه لقب روم میزاره تا دیروز که جغد صدام میکردی
-بله به خاطر این که خیلی راحت میتونی شب ها بیدار بمونی و درس بخونی
-خوب حالا بگو ببینم چی میخواستی بگی
-اهان میگم....
تق تق
صدای شیشه ی ماشین اومد،کنارم رو نگاه کردم یه پسر قد بلند و با موهای مشکی بود به سمت مایا برگشتم
-به خشکی شانس اصلا نگم بهتره
و یه نیم نگاه به پسره کرد و سرش رو به سمت پنجره ماشین چرخوند
منم برگشتم سمت پ
امیدوارم خوشتون بیاد دومین فن فیکی یه که مینویسم
توی خواب شیرین بودم که یهو صدای کر کننده ی زنگ ساعت باعث شد اخم هام توهم بره بازم یه روز کسل کننده ی دیگه-_-
چند وقتی بود که فکر میکردم زندگیم خیلی کسل کننده شده هر روز مثل روز قبلی انگار یه نوار رو هی از اول پلی میکنی.
از روی تخت بلند شدم و رفتم یه ابی به صورتم زدم و رفتم پایین که یه چیزی بخورم(خونه دوبلکسه^-^) و بعد حاضر شم برم دانشگاه...
در یخچال رو با کردم تقریبا میشد گفت هیچی توی یخچال نبود اگه یه موز کندیده و یه سری مواد غذایی خراب رو حساب نکنی،اوه تازه یادم افتاد خیلی وقته نرفتم خرید آهههه حالا از صبحونه هم خبری نیست.
رفتم بالا لباس بپوشم و برم حالا یه چیزی تو دانشگاه میخورم...یه شلوار کتان مشکی و یه تیشرت سفید بایه کت لی اسپورت روش پوشیدم و کتونی های مشکیم رو پام کردم رفتم سراغ کیفم و یه سری از کتاب هامو توی کیفم گزاشتم و کیفم رو روی دوشم انداختم و سویچ ماشینم رو از روی میز برداشتم و به سمت پارکینگ رفتم.من زیاد ماشین شناس نیستم و میتونم بگم اصلا به مدل ماشین اهمیت نمیدم ولی از 18سالگیم که گواهی نامه گرفتم یه بنز مشکی خریدم.
سوار شدم و کیفم رو روی صندلی بغل گزاشتم به سمت دانشگاه راه افتادم.
یه ربع دیگه...
تا رسیدم دم در دانشگاه بازم مثل همیشه مایا دوستم پرید توی ماشین و مثل هر روز داد زد:لوناا جوووونم بلاخره اومدی....نه مثل این که این دفعه صداش بلند تر شده کاملا کر شدم :هاااا چته چرا داد میزنی کر شدم
قیافش رو توهم کرد:هی چته چرا پاچه میگیری چند روزه مشکوک میزنی اصلا اعصاب نداری
-چیزی نیس ول کن،یکم خودم رو خوشحال نشون دادم و گفتم:حالا چی میخواستی بگی مایا جووونم میدونی که من خیلی فضولم بگو ببینم
اومد لوس بازی دربیاره:نمیخوام بگم تو خیلی بدی
-لوس بازی درنیار بگو ببینم-_-
-ایییش ادم یخی
-چی چی؟؟؟
-ادم یخی لقب جدیدته
-اون وقت چرا
-چون خیلی سردی
-کشتی منو هر روز یه لقب روم میزاره تا دیروز که جغد صدام میکردی
-بله به خاطر این که خیلی راحت میتونی شب ها بیدار بمونی و درس بخونی
-خوب حالا بگو ببینم چی میخواستی بگی
-اهان میگم....
تق تق
صدای شیشه ی ماشین اومد،کنارم رو نگاه کردم یه پسر قد بلند و با موهای مشکی بود به سمت مایا برگشتم
-به خشکی شانس اصلا نگم بهتره
و یه نیم نگاه به پسره کرد و سرش رو به سمت پنجره ماشین چرخوند
منم برگشتم سمت پ
۴.۰k
۲۰ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.