صبح شد، آی نمیباید خفت چشم بگشای که خورشید شکفت باز کن پنجره را با دم صبح باید از خانهی دل، گَرد پریشانی رُفت
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.