از دیوانه ای پرسیدند پدر و مادرت را بیشتر دوست داری یا خد
از دیوانه ای پرسیدند پدر و مادرت را بیشتر دوست داری یا خدا را؟
گفت : عشقم را
گفتند : عشقت کیست ؟
گفت : عشقی ندارم
خندیدند و گفتند : برای عشقت حاضری چه کنی ؟
گفت : مانند عاقلان و سالمان نمیکنم ،نامردی نمیکنم ، دوستش خواهم داشت . تنهایش نمیگذارم،می پرستمش . بی وفایی نمیکنم با او مهربان خواهم بود
گفتند : اگر تنهایت گذاشت ،اگر دوستت نداشت، اگر نامردی کرد ، اگر بی وفا بود چه ؟
گفت : اگر اینگونه نبود که من دیوانه نمیشدم . . . .
گفت : عشقم را
گفتند : عشقت کیست ؟
گفت : عشقی ندارم
خندیدند و گفتند : برای عشقت حاضری چه کنی ؟
گفت : مانند عاقلان و سالمان نمیکنم ،نامردی نمیکنم ، دوستش خواهم داشت . تنهایش نمیگذارم،می پرستمش . بی وفایی نمیکنم با او مهربان خواهم بود
گفتند : اگر تنهایت گذاشت ،اگر دوستت نداشت، اگر نامردی کرد ، اگر بی وفا بود چه ؟
گفت : اگر اینگونه نبود که من دیوانه نمیشدم . . . .
۱.۴k
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.