تنهایی...
تنهایی...
معنی میکنم برای خویش..
گاهی فکر میکنم تنها هستم. شاید هم هستم!
ولی نیستم. ثابت میکنم..
فقط نمیخواهم که برای کسی سوء تفاهم بشوم..
نمیخواهم که خودم را اسیر جسمی بی روح بکنم..
نمیخواهم آنتراک زنگ غرور کسی بشوم...
نخواستم..نتوانستم..نشد..کاش نمیشد
ولی من تنها نیستم..
در واقع این جسم من است که تنهاست..
ولی تمامِ من که جسمم نیست.
من خدا را دارم..
جسمم هم سایه أم را..
حالا دیدی من تنها نیستم؟؟
یک جمع سه نفری...
مـــــن خـــــدا ســـــایه أم
معنی میکنم برای خویش..
گاهی فکر میکنم تنها هستم. شاید هم هستم!
ولی نیستم. ثابت میکنم..
فقط نمیخواهم که برای کسی سوء تفاهم بشوم..
نمیخواهم که خودم را اسیر جسمی بی روح بکنم..
نمیخواهم آنتراک زنگ غرور کسی بشوم...
نخواستم..نتوانستم..نشد..کاش نمیشد
ولی من تنها نیستم..
در واقع این جسم من است که تنهاست..
ولی تمامِ من که جسمم نیست.
من خدا را دارم..
جسمم هم سایه أم را..
حالا دیدی من تنها نیستم؟؟
یک جمع سه نفری...
مـــــن خـــــدا ســـــایه أم
۷۶۱
۱۳ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.