در سوگ داییم محمد:
در سوگ داییم محمد:
چه سخت است بی شقایق زنده ماندن
به گلدان زل زدن گل را نجستن
چه سخت است عطر گل را بشنوی لیک
به هر سو بنگری او را ندیدن
چه سخت است دُرّ بی همتای خود را
دفینه کردن و مرثیه خواندن
عجب سخت است ک خورشید خاک گردد
وز آن پس تسلیت ها را شنیدن
چه سخت است برگ ریزان در بهاران
و در نوروز بهارت را ربودن
چه گویم خون به دل لبخند بر لب
فرورفتن ب خود و از خود بریدن
چه سخت است کوه باشی و به ناگه
ز جور سرنوشتت خورد گشتن
چه سخت است بی شقایق زنده ماندن
به گلدان زل زدن گل را نجستن
چه سخت است عطر گل را بشنوی لیک
به هر سو بنگری او را ندیدن
چه سخت است دُرّ بی همتای خود را
دفینه کردن و مرثیه خواندن
عجب سخت است ک خورشید خاک گردد
وز آن پس تسلیت ها را شنیدن
چه سخت است برگ ریزان در بهاران
و در نوروز بهارت را ربودن
چه گویم خون به دل لبخند بر لب
فرورفتن ب خود و از خود بریدن
چه سخت است کوه باشی و به ناگه
ز جور سرنوشتت خورد گشتن
۴۵۸
۰۷ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.