مینویسم در صفحه مجازی تا حرفهای دلم ناگفته نماند
مینویسم در صفحه مجازی تا حرفهای دلم ناگفته نماند
بیا برگردیم عقب
بیا عقربه های ساعت را بگیریم آنقدر بچرخانیم ک ب روزهای اول برگردیم
ب همان روز هایی ک دیوانه وار دوستم داشتی
ب همان روز هایی ک اسمم از سر زبانت نمی افتاد
ب همان روز هایی ک چشمان طوسی ات پر از عشق بود
ب همان روز هایی ک .......
فقط فرقش اینست ک من دیگر آن دختر مغرور نیستم فقد برای تو
دیگر آن سرکشی ها و بیخیالی های مرا نخواهی دید
من امروز حرف دیروز تورا میزنم
(تو دوستم داشته باش من برایت مینویسم در صفحه مجازی تا حرفهای دلم ناگفته نماند
بیا برگردیم عقب
بیا عقربه های ساعت را بگیریم آنقدر بچرخانیم ک ب روزهای اول برگردیم
ب همان روز هایی ک دیوانه وار دوستم داشتی
ب همان روز هایی ک اسمم از سر زبانت نمی افتاد
ب همان روز هایی ک چشمان طوسی ات پر از عشق بود
ب همان روز هایی ک .......
فقط فرقش اینست ک من دیگر آن پسر مغرور نیستم فقد برای تو
دیگر آن سرکشی ها و بیخیالی های مرا نخواهی دید
من امروز حرف دیروز تورا میزنم
(تو دوستم داشته باش من برایت زمین و زمان را بهم میریزم)
در این مدت کوتاه آنقدر پیر شده ایم ک گاهی از خودم میپرسم چه شد ک ب اینجا رسیدیم
میدانم میگویی خودت خواستی
میدانم ک میتوانستم عشق تورا همیشه همانگونه ک هست حفظ کنم
میدانم من خطا کردم
تا وقتی دوستم داشتی نفهمیدم اما اکنون ک دیگر رغبتی برای نگاه کردن ب من نداری میفهمم ک تو را ک همه چیزم بودی باختم
آدمها دو جور عاشق میشوند
گاهی عاشق خود آدم میشوند
گاهی هم طرف مقابل آنقدر دوستش دارد ک عاشق دوست داشتن او میشوند
میدانم دیگر نمیتوانی عاشقم شوی
ولی کاش بتوانی حداقل عاشق دوست داشتنم شوی
من آنقدر دوستت دارم ک برای هر دویمان کافیست
بیا برگردیم عقب
بیا عقربه های ساعت را بگیریم آنقدر بچرخانیم ک ب روزهای اول برگردیم
ب همان روز هایی ک دیوانه وار دوستم داشتی
ب همان روز هایی ک اسمم از سر زبانت نمی افتاد
ب همان روز هایی ک چشمان طوسی ات پر از عشق بود
ب همان روز هایی ک .......
فقط فرقش اینست ک من دیگر آن دختر مغرور نیستم فقد برای تو
دیگر آن سرکشی ها و بیخیالی های مرا نخواهی دید
من امروز حرف دیروز تورا میزنم
(تو دوستم داشته باش من برایت مینویسم در صفحه مجازی تا حرفهای دلم ناگفته نماند
بیا برگردیم عقب
بیا عقربه های ساعت را بگیریم آنقدر بچرخانیم ک ب روزهای اول برگردیم
ب همان روز هایی ک دیوانه وار دوستم داشتی
ب همان روز هایی ک اسمم از سر زبانت نمی افتاد
ب همان روز هایی ک چشمان طوسی ات پر از عشق بود
ب همان روز هایی ک .......
فقط فرقش اینست ک من دیگر آن پسر مغرور نیستم فقد برای تو
دیگر آن سرکشی ها و بیخیالی های مرا نخواهی دید
من امروز حرف دیروز تورا میزنم
(تو دوستم داشته باش من برایت زمین و زمان را بهم میریزم)
در این مدت کوتاه آنقدر پیر شده ایم ک گاهی از خودم میپرسم چه شد ک ب اینجا رسیدیم
میدانم میگویی خودت خواستی
میدانم ک میتوانستم عشق تورا همیشه همانگونه ک هست حفظ کنم
میدانم من خطا کردم
تا وقتی دوستم داشتی نفهمیدم اما اکنون ک دیگر رغبتی برای نگاه کردن ب من نداری میفهمم ک تو را ک همه چیزم بودی باختم
آدمها دو جور عاشق میشوند
گاهی عاشق خود آدم میشوند
گاهی هم طرف مقابل آنقدر دوستش دارد ک عاشق دوست داشتن او میشوند
میدانم دیگر نمیتوانی عاشقم شوی
ولی کاش بتوانی حداقل عاشق دوست داشتنم شوی
من آنقدر دوستت دارم ک برای هر دویمان کافیست
۷.۶k
۰۲ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.