نمونه ای از فداکاری امام علی ( ع )
نمونه ای از فداکاری امام علی ( ع )
جنگ احد ( در سال سوم هجرت ) فرا رسید ، جنگ بسیار سختی بود ، کار به جایی رسید که در قسمت آخر جنگ سپاه دشمن پیروز شد و همه مسلمانان فرار کردند ، تنها امام علی ( ع ) همراه پیامبر ( ص ) و یکی از اصحاب بنام ( ابودجانه انصاری ) در صحنه ماندند در برابر سپاه پنج هزار نفری دشمن ( که جمعی از آنها کشته شده بودند ) و ابوسفیان مکرر سپاه خود را برای کشتن پیامبر ( ص ) تحریک می کرد ، در این بحران عجیب ، علی ( ع ) پروانه وار دور پیامبر ( ص ) می گشت و از حمله های دسته جمعی دشمن ، جلوگیری می کرد هر وقت گروهی به سوی پیامبر ( ص ) حمله می کردند ، علی ( ع ) در برابر آنها می ایستاد و آنها را پراکنده می نمود ، بسیاری از افراد دشمن را کشت ، و در این میان شمشیرش شکسته شد ، نزد پیامبر ( ص ) آمد و عرض کرد : ( ای رسول خدا ! مرد با شمشیر می جنگد ، ولی شمشیر من شکسته شده است ) .
پیامبر ( ص ) شمشیر خود را که ذوالفقار نام داشت ، به علی ( ع ) داد ، امام علی ( ع ) پیاپی بدون وقفه ، با آن شمشیر ، از حملات دشمن جلوگیری می نمود ، سراسر بدنش مجروح شده بود به طوری که شناخته نمی شد .
جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت :
یامحمد ان هذه لهی المواساة
( ای محمد ( ص ) ! برادری و فداکاری ، یعنی این )
پیامبر ( ص ) فرمود :
انه منی و انا منه
( علی از من است و من از او هستم )
جبرئیل گفت :
و انا منکما :
( و من از شما هستم ) و حاضران زمزمه ای از طرف آسمان شنیدند که می گفت :
لا سیف الاذوالفقار ، ولافتی الا علی :
( شمشیری جز ذوالفقار نیست ، و جوانمردی مانند علی ( ع ) وجود ندارد ) ( 28 ) .
آری فداکاری امام علی ( ع ) آنچنان شکوهمند بود ، که پیامبر ( ص ) افتخار می کرد که علی ( ع ) از او است و جبرئیل بزرگترین فرشته مقرب درگاه خدا ، آرزو می نمود ، که از پیامبر ( ص ) و از علی ( ع ) باشد ، یعنی دارای چنان فضائلی باشد که پیامبر ( ص ) و علی ( ع ) دارای آن بودند .
داستانهای 14 معصوم ع
جنگ احد ( در سال سوم هجرت ) فرا رسید ، جنگ بسیار سختی بود ، کار به جایی رسید که در قسمت آخر جنگ سپاه دشمن پیروز شد و همه مسلمانان فرار کردند ، تنها امام علی ( ع ) همراه پیامبر ( ص ) و یکی از اصحاب بنام ( ابودجانه انصاری ) در صحنه ماندند در برابر سپاه پنج هزار نفری دشمن ( که جمعی از آنها کشته شده بودند ) و ابوسفیان مکرر سپاه خود را برای کشتن پیامبر ( ص ) تحریک می کرد ، در این بحران عجیب ، علی ( ع ) پروانه وار دور پیامبر ( ص ) می گشت و از حمله های دسته جمعی دشمن ، جلوگیری می کرد هر وقت گروهی به سوی پیامبر ( ص ) حمله می کردند ، علی ( ع ) در برابر آنها می ایستاد و آنها را پراکنده می نمود ، بسیاری از افراد دشمن را کشت ، و در این میان شمشیرش شکسته شد ، نزد پیامبر ( ص ) آمد و عرض کرد : ( ای رسول خدا ! مرد با شمشیر می جنگد ، ولی شمشیر من شکسته شده است ) .
پیامبر ( ص ) شمشیر خود را که ذوالفقار نام داشت ، به علی ( ع ) داد ، امام علی ( ع ) پیاپی بدون وقفه ، با آن شمشیر ، از حملات دشمن جلوگیری می نمود ، سراسر بدنش مجروح شده بود به طوری که شناخته نمی شد .
جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت :
یامحمد ان هذه لهی المواساة
( ای محمد ( ص ) ! برادری و فداکاری ، یعنی این )
پیامبر ( ص ) فرمود :
انه منی و انا منه
( علی از من است و من از او هستم )
جبرئیل گفت :
و انا منکما :
( و من از شما هستم ) و حاضران زمزمه ای از طرف آسمان شنیدند که می گفت :
لا سیف الاذوالفقار ، ولافتی الا علی :
( شمشیری جز ذوالفقار نیست ، و جوانمردی مانند علی ( ع ) وجود ندارد ) ( 28 ) .
آری فداکاری امام علی ( ع ) آنچنان شکوهمند بود ، که پیامبر ( ص ) افتخار می کرد که علی ( ع ) از او است و جبرئیل بزرگترین فرشته مقرب درگاه خدا ، آرزو می نمود ، که از پیامبر ( ص ) و از علی ( ع ) باشد ، یعنی دارای چنان فضائلی باشد که پیامبر ( ص ) و علی ( ع ) دارای آن بودند .
داستانهای 14 معصوم ع
۱۲.۱k
۱۰ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.