درو بآز کردم بری!
درو بآز کردم بری!
میدونی...
من واسه کسی که نمیخواد بمونه خودم درارو بآز میکنم تا بره!
شآید دیگه هیچوقت برنگرده...
شآیدم ی روز پشیمون بشه از رفتنِ بی دلیلش؛
اما موندنی که ریشه ندآره و لغزندست؛ موندنی که فکرِ رفتن خرآبش میکنه
واسه من بی ارزشِ...
درو بآز کردم بری،
دلمُ و قفلُ زنجیر زدم که ندوئه دنبالت
اما راستشُ بخوآی یه وقتآیی با خودم میگم
کاش درآرو میبستی...
منُ تو آغوشت میگرفتیُ و
دمِ گوشم میگفتی:
" من از تو رآهِ برگشتی ندارم "
میدونی...
من واسه کسی که نمیخواد بمونه خودم درارو بآز میکنم تا بره!
شآید دیگه هیچوقت برنگرده...
شآیدم ی روز پشیمون بشه از رفتنِ بی دلیلش؛
اما موندنی که ریشه ندآره و لغزندست؛ موندنی که فکرِ رفتن خرآبش میکنه
واسه من بی ارزشِ...
درو بآز کردم بری،
دلمُ و قفلُ زنجیر زدم که ندوئه دنبالت
اما راستشُ بخوآی یه وقتآیی با خودم میگم
کاش درآرو میبستی...
منُ تو آغوشت میگرفتیُ و
دمِ گوشم میگفتی:
" من از تو رآهِ برگشتی ندارم "
۲.۷k
۰۴ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.