یه روزایی
یه روزایی
خالی میشم از نوشتن!
از صبح که چشم باز کردم،
حس کردم کلمات گیر کردن تو گلوم!
یه روزایی، دلت میخواد تنها باشی
و با خودت خلوت کنی...
راه بری، خاطراتت رو مرور کنی...
امروز ولی ازاون روزا نیست.
امروز دلم شلوغی میخواد،
اینکه کسی باشه که کنارش
احساسِ تنهایی نکنم!
کنجِ یه کافه قهوه بخوریم
و از هـر دری حرف بزنیم و بخندیم!
آدم گاهی چه چیزایِ کوچیکی رو نداره.
خالی میشم از نوشتن!
از صبح که چشم باز کردم،
حس کردم کلمات گیر کردن تو گلوم!
یه روزایی، دلت میخواد تنها باشی
و با خودت خلوت کنی...
راه بری، خاطراتت رو مرور کنی...
امروز ولی ازاون روزا نیست.
امروز دلم شلوغی میخواد،
اینکه کسی باشه که کنارش
احساسِ تنهایی نکنم!
کنجِ یه کافه قهوه بخوریم
و از هـر دری حرف بزنیم و بخندیم!
آدم گاهی چه چیزایِ کوچیکی رو نداره.
۳.۰k
۰۱ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.