ساعت 11 شب تو تختم بودم می خواستم بخوابم. بابام اومده چرا
ساعت 11 شب تو تختم بودم می خواستم بخوابم. بابام اومده چراغ هارو روشن کرده میگه: می خوای بخوابی؟ میگم: آره. میگه: مسواک زدی؟ میگم: آره. میگه: پس چراغو خاموش کنم. میگم: آره. میگه: خاک تو سرت! 3 تا پ ن پ رو از دست دادی فردا نهار بی نهار!
۵.۸k
۲۶ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.