یارو به زنش خیلی شک میکرد هر وقت میرفت سر کار به موبایل ز
یارو به زنش خیلی شک میکرد هر وقت میرفت سر کار به موبایل زنه زنگ میزد میگفت کجایی زنه میگفت خونه هستم بِهش میگفت جارو برقی رو روشن کن تا مطمعأ شَم..یه روز زود میره خونه به پسرش گفت مادرت کجاست.. گفت طبق معمول جارو برقی رو ورداشتُ رفت بیرونخخخ
۳.۱k
۲۸ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.