اعتراف ميکنم بچه که بودم يه دونه از اين عينک شنا داغونا د
اعتراف ميکنم بچه که بودم يه دونه از اين عينک شنا داغونا داشتم حموم که ميخواستم برم با خودم ميبردم ، بعدش تشت رو آب ميکردم با کله ميرفتم توش و ساعتها به شاد ميزيستم …�
۱.۵k
۲۸ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.