پارت 37
پارت 37
زیپ کنارش کشیدم پایین که در اومد
سینه هام میک می زد با دستشم می مالید ک ص مو
قشنگ ک ی ر ش سیخ شده بود
با انگشت های پام شروارش کشیدم پایین بعد پام کردم تو شرتش در اوردم
امیر: حرفه ای شدی
خندیدم با یه حرکت کرد توش
امیر: هر بار می کنمش تنگ تر از همیشه می شه
بعد تلمبه می زد کل بدنموون عرق گرفته بود
کمرش گرفته بودم با ناخنم می کشیدم روش اون هر لحظه محکم تر می زد
من: اروم امیر دردم میاد
بعد چند دقیقه در اورد
نشست
پاشدم نشستم رو پاش دستم دور گردنش حلقه کردم کیس می رفتیم
امیر: با زبون
ادامه دادم اما وحشی تر کل گردنش با ناخنم چنگ انداخته بودم نه گردن بلکه سینه اش کل بدن منم قرمز شده بود
امیر: دیوونه ات دارم میشم
من: نبودی تا حالا
خندید دوباره کرد توش این دفعه من بالا پایین می رفتم اونم با سینم ور می رفت.
تممام ابش ریخت توم
من: وای امیر
خوابیدم بغلش
امیر: چیه خب بچه می خواهم
من: هیچی با دوتا بچه میرم ایران بابام بگه کجا اوردی میگم امیر جوون هدیه داد
لبام بوسید
امیر: بده
خندیدم
امیر: پاشو برو حموم
من: باشه
بعد این که کلا گردنش کبود کردم پاشدم
امیر: پدر سگ من فردا چطوری برم شرکت
من: وای لبات یادم رفت
که پرتم کرد تو حموم
رمان از زبان امیر@$%&*
داشتم به چند دقیقه. پیش فکر می کردم دریا چقدر هات بود چقدر قشنگ
جوری محوش شده بودم که کارام دست خودم نبود. دلم می خواست این قدر بکنمش که نتونه پاشه
در حموم باز کردم رفتم توش
دریا: وا امیر
من: درد امیر
محکم کبوندمش به دیوار لبام چسبوندم بهش
هنوز ارضا نشده بودم
برگردوندمش کردم تو کونش
دریا:اخ امیرر
چجوری صداش می کشید که من روانی ترر شم
محکم می کردمش گذاشتمش رو تخت توی حموم بود
دریا: دیگه جونی واسم نمونه تو رو خدا
محکم زدم رو کونش
ابم ریختم رو بدنش مثل یه گاو انگار گرسنه بودم برگردوندمش پاشو باز کردم سرم کردم تو کصش لیس زدمش همین جوری که می خوردمش با سینه هاش چنگ می گرفتم اونم ناله می کرد به یه حرکت کردم توش
دریا: امیر تو رو خدا درد دارم امیر دارم می ترسم چه گوی خوردم تحریکت کردم
زد زیر گریه
تازه به خودم اومدم اوردم بیرون بلندش کردم بغلم
من: ببخشید حواسم نبود گریه نکن
دریا: با درد می کنه
من: خودت شروع کردی
دریا: قبلا بهتر بود
من: خب همش دداخل نمی فرستادم
از جدا شد به کیرم نگاه کرد
خندیدم
دریا: گمشو بیرون
تا خواست پاشه دلش درد گرفت با کمررش
دریا: اخ امیر
تو وان نشوندمش خودم حموم کردم اونم. تو وان خوابید بیدارش کردم خودش بزور شست رفت بیرون
شروارم پوشیدم که لعنتی کل گردنم کبود کرده بود بدنم که چنگ گررفته بود
بدون تیشرت رفتم تو اتاق شروار مشکی تیشرت زرد پوشیده بود خوابیده بود
کنارش دراز کشیدم
وجنان: داشتی دختره می کشتی
زنم خب
وجنان: خاک
زیپ کنارش کشیدم پایین که در اومد
سینه هام میک می زد با دستشم می مالید ک ص مو
قشنگ ک ی ر ش سیخ شده بود
با انگشت های پام شروارش کشیدم پایین بعد پام کردم تو شرتش در اوردم
امیر: حرفه ای شدی
خندیدم با یه حرکت کرد توش
امیر: هر بار می کنمش تنگ تر از همیشه می شه
بعد تلمبه می زد کل بدنموون عرق گرفته بود
کمرش گرفته بودم با ناخنم می کشیدم روش اون هر لحظه محکم تر می زد
من: اروم امیر دردم میاد
بعد چند دقیقه در اورد
نشست
پاشدم نشستم رو پاش دستم دور گردنش حلقه کردم کیس می رفتیم
امیر: با زبون
ادامه دادم اما وحشی تر کل گردنش با ناخنم چنگ انداخته بودم نه گردن بلکه سینه اش کل بدن منم قرمز شده بود
امیر: دیوونه ات دارم میشم
من: نبودی تا حالا
خندید دوباره کرد توش این دفعه من بالا پایین می رفتم اونم با سینم ور می رفت.
تممام ابش ریخت توم
من: وای امیر
خوابیدم بغلش
امیر: چیه خب بچه می خواهم
من: هیچی با دوتا بچه میرم ایران بابام بگه کجا اوردی میگم امیر جوون هدیه داد
لبام بوسید
امیر: بده
خندیدم
امیر: پاشو برو حموم
من: باشه
بعد این که کلا گردنش کبود کردم پاشدم
امیر: پدر سگ من فردا چطوری برم شرکت
من: وای لبات یادم رفت
که پرتم کرد تو حموم
رمان از زبان امیر@$%&*
داشتم به چند دقیقه. پیش فکر می کردم دریا چقدر هات بود چقدر قشنگ
جوری محوش شده بودم که کارام دست خودم نبود. دلم می خواست این قدر بکنمش که نتونه پاشه
در حموم باز کردم رفتم توش
دریا: وا امیر
من: درد امیر
محکم کبوندمش به دیوار لبام چسبوندم بهش
هنوز ارضا نشده بودم
برگردوندمش کردم تو کونش
دریا:اخ امیرر
چجوری صداش می کشید که من روانی ترر شم
محکم می کردمش گذاشتمش رو تخت توی حموم بود
دریا: دیگه جونی واسم نمونه تو رو خدا
محکم زدم رو کونش
ابم ریختم رو بدنش مثل یه گاو انگار گرسنه بودم برگردوندمش پاشو باز کردم سرم کردم تو کصش لیس زدمش همین جوری که می خوردمش با سینه هاش چنگ می گرفتم اونم ناله می کرد به یه حرکت کردم توش
دریا: امیر تو رو خدا درد دارم امیر دارم می ترسم چه گوی خوردم تحریکت کردم
زد زیر گریه
تازه به خودم اومدم اوردم بیرون بلندش کردم بغلم
من: ببخشید حواسم نبود گریه نکن
دریا: با درد می کنه
من: خودت شروع کردی
دریا: قبلا بهتر بود
من: خب همش دداخل نمی فرستادم
از جدا شد به کیرم نگاه کرد
خندیدم
دریا: گمشو بیرون
تا خواست پاشه دلش درد گرفت با کمررش
دریا: اخ امیر
تو وان نشوندمش خودم حموم کردم اونم. تو وان خوابید بیدارش کردم خودش بزور شست رفت بیرون
شروارم پوشیدم که لعنتی کل گردنم کبود کرده بود بدنم که چنگ گررفته بود
بدون تیشرت رفتم تو اتاق شروار مشکی تیشرت زرد پوشیده بود خوابیده بود
کنارش دراز کشیدم
وجنان: داشتی دختره می کشتی
زنم خب
وجنان: خاک
۴.۰k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.