"دلنوشته"
"دلنوشته"
بزرگترین حماقتم دلگرمی و امیدی بود که سنگینی میکرد بر رفتار های سرد کسی که دوست داشتنم را به پای ضعفم میگذاشت و اعتمادم را به پای ساده لوحی!
و بدتر از آن اینکه من هم چنان دوستش داشتم و احمق وار صدای شکسته شدن غرور مردانه ام را نمی شنیدم.
عشق است دیگر..!
گاهی با وجود اینکه میفهمی جز شکست نتیجه ای ندارد،باز تلاش میکنی
درست شبیه دست و پا زدن در باتلاق
آن هم وقتی که تا خرخره ات را لجن گرفته است..!
عباس عربپور
بزرگترین حماقتم دلگرمی و امیدی بود که سنگینی میکرد بر رفتار های سرد کسی که دوست داشتنم را به پای ضعفم میگذاشت و اعتمادم را به پای ساده لوحی!
و بدتر از آن اینکه من هم چنان دوستش داشتم و احمق وار صدای شکسته شدن غرور مردانه ام را نمی شنیدم.
عشق است دیگر..!
گاهی با وجود اینکه میفهمی جز شکست نتیجه ای ندارد،باز تلاش میکنی
درست شبیه دست و پا زدن در باتلاق
آن هم وقتی که تا خرخره ات را لجن گرفته است..!
عباس عربپور
۶۹۷
۲۹ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.