چرا تو ای شکسته دل خـدا خـدا نمـی کنی ؟
چرا تو ای شکسته دل خـدا خـدا نمـی کنی ؟
خـدای چـاره ساز را چرا صدا نمی کنی ؟
به هر لب دعــای تو فرشته بوسـه می زند
برای دردهای بی امان چرا دعـا نمـی کنـی ؟
به قطره قطره اشک تو خدا نظاره می کند
به وقت گریه ها چرا خدا خدا نمی کنی ؟
سحر زباغ ناله ها گل مراد می دهد
به نیمه شب چرا لبی به ناله وا نمی کنی ؟
دل تو مانده در قفس چرا وفا نمی کنی ؟
پرنده اسیر را چرا رها نمی کنی ؟
ز اشک نقره فام خود ز کیمیای نیمه شب
مس سیاه قلب را چرا طلا نمی کنی ؟
خـدای چـاره ساز را چرا صدا نمی کنی ؟
به هر لب دعــای تو فرشته بوسـه می زند
برای دردهای بی امان چرا دعـا نمـی کنـی ؟
به قطره قطره اشک تو خدا نظاره می کند
به وقت گریه ها چرا خدا خدا نمی کنی ؟
سحر زباغ ناله ها گل مراد می دهد
به نیمه شب چرا لبی به ناله وا نمی کنی ؟
دل تو مانده در قفس چرا وفا نمی کنی ؟
پرنده اسیر را چرا رها نمی کنی ؟
ز اشک نقره فام خود ز کیمیای نیمه شب
مس سیاه قلب را چرا طلا نمی کنی ؟
۵.۹k
۱۴ شهریور ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.