امروز همه ی نیاز من این است
امروز همهی نیاز من این است
که تو را به "نام" بخوانم
و مشتاق حرف حرفِ نام تو باشم
مثل کودکی که مشتاق تکهای حلواست ..
مدتهاست نامت
بر روی نامههایم نیست
و از گرمی آن گرم نمیشوم
اما امروز
در محاصره پنجرههای "پاییز"
میخواهم تو را به نام بخوانم
آتش کوچکی روشن کنم،
چیزی بپوشم
و تو را ای پیراهن بافته از گل پرتقال
و شکوفههای شب بو، صدا کنم ...
که تو را به "نام" بخوانم
و مشتاق حرف حرفِ نام تو باشم
مثل کودکی که مشتاق تکهای حلواست ..
مدتهاست نامت
بر روی نامههایم نیست
و از گرمی آن گرم نمیشوم
اما امروز
در محاصره پنجرههای "پاییز"
میخواهم تو را به نام بخوانم
آتش کوچکی روشن کنم،
چیزی بپوشم
و تو را ای پیراهن بافته از گل پرتقال
و شکوفههای شب بو، صدا کنم ...
۱.۱k
۰۴ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.