هربار از من ناراحت میشد،دستمو ول میکرد میرفت ی متر جلوتر
هربار از من ناراحت میشد،دستمو ول میکرد میرفت ی متر جلوتر از من قدم میزد
تمام طول و عرض پارکو اینجوری طی میکردیم
من ب وقتایی ک ناراحت میشد بی توجهی میکردم
چون احساس میکردم حق با منه
و البته میدونستم دوباره برمیگرده و یادش میره :)
چون بعد یکم گذشتن از قهراش
میومد دستمو میگرفتو ب حرفاش ادامه میداد
یجوری ک انگار ن انگار اصن ناراحت شده
هرچقدر ک میگذش بیشتر عاشقش میشدم
دیگ داشت میشد کل زندگیم:)
روزای خوبمون هی بیشتر میشد
تا اینکه سال بعدش وسط اون روزای خوب
خودش و خانوادش...
تو ی تصادف جاده ای از بین رفتن
بعد از این چند سال
الان هرکجا ک قدم میزنم
حس میکنم همیشه اون ی متر از من جلوتره
و پشیمون لحظاتیم ک گذاشتم اون...
عرض پارک رو با ناراحتی و تنهایی طی کنه
قدر همو بدونید:)
Mana-pikshen
تمام طول و عرض پارکو اینجوری طی میکردیم
من ب وقتایی ک ناراحت میشد بی توجهی میکردم
چون احساس میکردم حق با منه
و البته میدونستم دوباره برمیگرده و یادش میره :)
چون بعد یکم گذشتن از قهراش
میومد دستمو میگرفتو ب حرفاش ادامه میداد
یجوری ک انگار ن انگار اصن ناراحت شده
هرچقدر ک میگذش بیشتر عاشقش میشدم
دیگ داشت میشد کل زندگیم:)
روزای خوبمون هی بیشتر میشد
تا اینکه سال بعدش وسط اون روزای خوب
خودش و خانوادش...
تو ی تصادف جاده ای از بین رفتن
بعد از این چند سال
الان هرکجا ک قدم میزنم
حس میکنم همیشه اون ی متر از من جلوتره
و پشیمون لحظاتیم ک گذاشتم اون...
عرض پارک رو با ناراحتی و تنهایی طی کنه
قدر همو بدونید:)
Mana-pikshen
۱۰.۵k
۰۹ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.