هرچه پنهان تر شدم
هرچه پنهان تر شدم
از دیدها پیداترم!
رهرو بیدار دل را ،
آرمیدن، رفتن است !
خوابم و زین همرهانِ بیخبر
پویاترم...!
پرده ی خورشید و شبنم
بارها دیدم به چشم !
در تماشا محو گشتن می کند
بیناترم...!
یاد شب خیزِ بیابان گردم و
از عالمی تیره تر،
سرگشته تر،
آواره تر،
تنها ترم !
از دیدها پیداترم!
رهرو بیدار دل را ،
آرمیدن، رفتن است !
خوابم و زین همرهانِ بیخبر
پویاترم...!
پرده ی خورشید و شبنم
بارها دیدم به چشم !
در تماشا محو گشتن می کند
بیناترم...!
یاد شب خیزِ بیابان گردم و
از عالمی تیره تر،
سرگشته تر،
آواره تر،
تنها ترم !
۳۴۱
۲۰ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.