تو بوی عید میدی؛
تو بوی عید میدی؛
بوی سرکه ی سفره هفت سین،
که صبح اول فروردین میپیچه توی خونه!
تو به رنگ قرمزِ ماهی تنگ بلوری،
که دل آدم قنج میره وقتی نگاهش میکنه!
تو زمزمه ی یا مقلب القلوبی،
که به حَوِّل حالنا الی اَحسَنِ الحال میرسه...
اصلا تو طعم خوش سمنوی بازاری،
که لحظه های آخر،
درست دَمِ تحویلِ سال پا به سفره میذاری..!
تو حتی از تنت عطر شکوفه میچِکه ..
تو خودِ عیدی ... خودِ بهاری!
بیا و هرسال،
هر روز،
هر لحظه
تحویل شو به من...
بوی سرکه ی سفره هفت سین،
که صبح اول فروردین میپیچه توی خونه!
تو به رنگ قرمزِ ماهی تنگ بلوری،
که دل آدم قنج میره وقتی نگاهش میکنه!
تو زمزمه ی یا مقلب القلوبی،
که به حَوِّل حالنا الی اَحسَنِ الحال میرسه...
اصلا تو طعم خوش سمنوی بازاری،
که لحظه های آخر،
درست دَمِ تحویلِ سال پا به سفره میذاری..!
تو حتی از تنت عطر شکوفه میچِکه ..
تو خودِ عیدی ... خودِ بهاری!
بیا و هرسال،
هر روز،
هر لحظه
تحویل شو به من...
۲.۳k
۲۲ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.