دلم تنگ است...
دلم تنگ است...
برای دستانِ پینه بسته
و صورتِ چروکیده ات
که از خود گذشتگی را
حکایت میکردند ...
برای حضورت ،
که خیالم را آسوده میکرد
که تا تو هستی ،
دلم ،
طعمِ هیچ هراسی را نمی چشد !
دلم تنگ است برایت...
وقتی دستانِ سردت ،
دستانم را میفشرد ،
میدانستم...
که دیگر فرصتی نیست
برای ناگفته هایت...
درونِ خاک سرد ،
کنار تنهایی
به خواب رفتی
اما من ،
همیشه نبودنت را حس میکنم
#پدرم....
برای دستانِ پینه بسته
و صورتِ چروکیده ات
که از خود گذشتگی را
حکایت میکردند ...
برای حضورت ،
که خیالم را آسوده میکرد
که تا تو هستی ،
دلم ،
طعمِ هیچ هراسی را نمی چشد !
دلم تنگ است برایت...
وقتی دستانِ سردت ،
دستانم را میفشرد ،
میدانستم...
که دیگر فرصتی نیست
برای ناگفته هایت...
درونِ خاک سرد ،
کنار تنهایی
به خواب رفتی
اما من ،
همیشه نبودنت را حس میکنم
#پدرم....
۴۰۹
۲۹ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.