چشمهای تو.....چشمهای تو ،آدم را سحر میکند!!! حواسم را به
چشمهای تو.....چشمهای تو ،آدم را سحر میکند!!! حواسم را به دلم قفل کرده بودم اما وقتی چشمهای تو چونان کودکی سر به هوا سرگرم بازی شد نمیدانم حواسم را مثل توپ به حیاط کدام خانه پرتاب کردی در انتهای کوچه ی بن بست دلتنگی ها و بعد دزدیدی از من دلم را ...دست و پا چلفتی بود دلم میدانستم باید به حواسم قفل باشد اما چشمهای تو شاه کلیدی داشت که حواسم را از دلم ماهرانه باز کرد و با خود برد ...دیروز دلم در چشمهای تو غرق شد و من از امروز درساحل چشمهای توبه انتظار این نشسته ام که دلم را که نه بلکه جنازه ی احساساتم را از چشمهایت بیرون بکشم...یکبار دیگر پلک بزن....
۸۷۰
۱۲ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.