...ادامه ی پست قبلی
...ادامه ی پست قبلی
نه کوه نِشونم میدی، نه صحرای خاصی مد نظرته ، روزا میری لای اینا سوت بلبلی میزنی ، شبا میای قصه میریزی تو مُخَم که شروع کن بنویس!
بابا دست مریزاد، قربونت، فدای اون دوتا چشات ، نمیگم شبا نیا، میگم روزا رو گاهی جلوتر از ملت وایستی اقَلَکَم خوب ببینمت، خم میشم لااقل جلوی تو خم بشم، بعدش سینه صاف کنم جلو ملت، با اشاره نشونت بدم بخونم: شنگول و منگولم تویی، حبه ی انگورم تویی!
دِ بلند شو، لباستو بتکون، آبی به صورتت بزن، مگه من مُردم تو کِز کردی ! دنبال ریش سیبیل پاپتی مُدِل روز چرا؟ عا عا این ریش، اینم سیبیلش، مُدِل خدایی وُ مادرزاد، وثیقه ی حضورت، کفالت ویزیتت ، بپر وسط دایره یِ قصه یِ خودت ، منم دورت بگردم با چه سرعتی که حظ کنی! دیگه کار از محکم کاری گذشته، دیگه باس فکر توسعه بود، ول کن اون فونداسیونِ غم گرفته یِ قدیمی رو ، خودم نشستم بپات وُ کل اسکلتتو با مُخَلَفاتِش برات نیگر میدارم، چقدر کوه کندن و صحرا گردی، مجنونت عاقل شده وُ فرهادتم برگشته اومده تو شهر دنبال مجوز همون جاییه که کنده، مالکش تویی بیا سندتو رو کن، قراردادتم آمادس، نوشتم هر چی ایشون بگن همونه!
دنیای من خودمم و خودتی ،کسی نیست!
بمن چه فردا لای کرسیِ اتمی ، بچه ی قاسم آقا کِی میخوابه یا دختر رقیه خاتون تا آخر قصه میشینه که ببینه منِ بیچاره تونل زدم...
نه کوه نِشونم میدی، نه صحرای خاصی مد نظرته ، روزا میری لای اینا سوت بلبلی میزنی ، شبا میای قصه میریزی تو مُخَم که شروع کن بنویس!
بابا دست مریزاد، قربونت، فدای اون دوتا چشات ، نمیگم شبا نیا، میگم روزا رو گاهی جلوتر از ملت وایستی اقَلَکَم خوب ببینمت، خم میشم لااقل جلوی تو خم بشم، بعدش سینه صاف کنم جلو ملت، با اشاره نشونت بدم بخونم: شنگول و منگولم تویی، حبه ی انگورم تویی!
دِ بلند شو، لباستو بتکون، آبی به صورتت بزن، مگه من مُردم تو کِز کردی ! دنبال ریش سیبیل پاپتی مُدِل روز چرا؟ عا عا این ریش، اینم سیبیلش، مُدِل خدایی وُ مادرزاد، وثیقه ی حضورت، کفالت ویزیتت ، بپر وسط دایره یِ قصه یِ خودت ، منم دورت بگردم با چه سرعتی که حظ کنی! دیگه کار از محکم کاری گذشته، دیگه باس فکر توسعه بود، ول کن اون فونداسیونِ غم گرفته یِ قدیمی رو ، خودم نشستم بپات وُ کل اسکلتتو با مُخَلَفاتِش برات نیگر میدارم، چقدر کوه کندن و صحرا گردی، مجنونت عاقل شده وُ فرهادتم برگشته اومده تو شهر دنبال مجوز همون جاییه که کنده، مالکش تویی بیا سندتو رو کن، قراردادتم آمادس، نوشتم هر چی ایشون بگن همونه!
دنیای من خودمم و خودتی ،کسی نیست!
بمن چه فردا لای کرسیِ اتمی ، بچه ی قاسم آقا کِی میخوابه یا دختر رقیه خاتون تا آخر قصه میشینه که ببینه منِ بیچاره تونل زدم...
۳.۱k
۱۰ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.