داستان
#داستان
اجنه های حمام گربه
حمام گربه که قبلا حمام ناظر نامیده میشد،در امتداد خیابان امام خمینی شمالی در ابتدای محله سیاهپوشان قرار داشت.میگویند روی باماین حمام لانه ی گربه ای بود که این گربه از سر در حمام به بیرون سرک می کشید ولی گاهی به صورت بز و یا بزغاله و گاهی هم بهشکل بره و یا حیوان دیگری ظاهر میشد و از این جهت شایع بود که این حمام اجنه دارد و به حمام گربه معروف شد. در گذشته دردزفول مانند بسیاری از شهر های دیگربرق و آب لوله کشی وجود نداشت و مصرف از رودخانه و سربطاقها و بعضا از چاهها تامینمیشد و با توجه به این وضع در هیچ خانه ای حمام وجود نداشت و مردم مجبور بودند از حمام بیرون استفاده کنند. حمامها هم اکثراکثیف و تاریک و پر از سوسک و قورباغه و سایر حشرات مضره بود. بیشتر مردم شبانه و مثلا از ساعت 2 نیمه شب تا اذان صبح بهحمام میرفتند،علی الخصوص در زمان کشف حجاب که برمیگردد به دوره رضاخان و زنان مجبور بودند نیمه شب و دسته جمعی بهحمام بروند.)چون نیمه شب دیگر ماموری نبود که متعرض آنها شود(پیرمرد نود ساله ای بنام کربلایی حاجی که خداوند عمر او را طولانی تر کند،تعریف کرده که :یک شب برای رفتن به حمام از خانه بیرون آمدم همین که به در خانه همسایه مان مشهدی عبده رسیدم،دیدم او هم از خانه بیرون آمدو قصد حمام دارد،باهم به حمام گربه رفتیم.در حمام به زحمت جایی را میدیدیم و باید مدتی می ماندیم تا چشممان به تاریکی عادت کند،من در صحن حمام مشغول شستشو شدم و مشهدی عبده به داخل حفره دخمه مانند نمره رفت.بغل دستیم از من خواست پشتش راکیسه ای بکشم و او هم پشت مرا کیسه ای بکشد. وقتی پشتش را کیسه کشیدم بلند شد که او هم پشت مرا کیسه بکشد ،متوجه پایششدم دیدم سم دارد،وحشت زده به هوا پریدم که دیگران را اطلاع بدهم که مواظب باشند، ولی به هر فرد دیگری که نزدیک میشدم دیدمآنها هم سم دارند،باشتاب و اضطراب به در نمره آمدم و مشهدی عبده را صدا کردم که سریعا بیرون بیاید،هرچه اصرار کرد که چه شده؟ در میان آن همه اجنه ترسیدم جریان را بگویم،بالاخره با بی تابی من به هر صورت او هم نیمه شسته از نمره بیرون آمد و سریعاصحن حمام را ترک کردیم و به طرف قباله آمدیم.
ادامه پصت بعدی 😄
@dayana_19
اجنه های حمام گربه
حمام گربه که قبلا حمام ناظر نامیده میشد،در امتداد خیابان امام خمینی شمالی در ابتدای محله سیاهپوشان قرار داشت.میگویند روی باماین حمام لانه ی گربه ای بود که این گربه از سر در حمام به بیرون سرک می کشید ولی گاهی به صورت بز و یا بزغاله و گاهی هم بهشکل بره و یا حیوان دیگری ظاهر میشد و از این جهت شایع بود که این حمام اجنه دارد و به حمام گربه معروف شد. در گذشته دردزفول مانند بسیاری از شهر های دیگربرق و آب لوله کشی وجود نداشت و مصرف از رودخانه و سربطاقها و بعضا از چاهها تامینمیشد و با توجه به این وضع در هیچ خانه ای حمام وجود نداشت و مردم مجبور بودند از حمام بیرون استفاده کنند. حمامها هم اکثراکثیف و تاریک و پر از سوسک و قورباغه و سایر حشرات مضره بود. بیشتر مردم شبانه و مثلا از ساعت 2 نیمه شب تا اذان صبح بهحمام میرفتند،علی الخصوص در زمان کشف حجاب که برمیگردد به دوره رضاخان و زنان مجبور بودند نیمه شب و دسته جمعی بهحمام بروند.)چون نیمه شب دیگر ماموری نبود که متعرض آنها شود(پیرمرد نود ساله ای بنام کربلایی حاجی که خداوند عمر او را طولانی تر کند،تعریف کرده که :یک شب برای رفتن به حمام از خانه بیرون آمدم همین که به در خانه همسایه مان مشهدی عبده رسیدم،دیدم او هم از خانه بیرون آمدو قصد حمام دارد،باهم به حمام گربه رفتیم.در حمام به زحمت جایی را میدیدیم و باید مدتی می ماندیم تا چشممان به تاریکی عادت کند،من در صحن حمام مشغول شستشو شدم و مشهدی عبده به داخل حفره دخمه مانند نمره رفت.بغل دستیم از من خواست پشتش راکیسه ای بکشم و او هم پشت مرا کیسه ای بکشد. وقتی پشتش را کیسه کشیدم بلند شد که او هم پشت مرا کیسه بکشد ،متوجه پایششدم دیدم سم دارد،وحشت زده به هوا پریدم که دیگران را اطلاع بدهم که مواظب باشند، ولی به هر فرد دیگری که نزدیک میشدم دیدمآنها هم سم دارند،باشتاب و اضطراب به در نمره آمدم و مشهدی عبده را صدا کردم که سریعا بیرون بیاید،هرچه اصرار کرد که چه شده؟ در میان آن همه اجنه ترسیدم جریان را بگویم،بالاخره با بی تابی من به هر صورت او هم نیمه شسته از نمره بیرون آمد و سریعاصحن حمام را ترک کردیم و به طرف قباله آمدیم.
ادامه پصت بعدی 😄
@dayana_19
۲.۸k
۱۵ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.