Devilish Angel wanted
#Devilish_Angel_wanted
#پارت3
نینا
مرده:خوب باید منو بشناسی دیگه
من:شرمنده شناختی ندارم!
مرده:از کجا اومدی
خدایا منکه هیچی یادم نمیاد چی بگم.چی نگم آهان روساعته نوشته فرانسه
من:راستش من از فرانسه اومدم همین امروز اومدمم
مرده:خوب من لی سومان هستم مدیر اس ام
من:منم نینا هستم خوشبختم
لی سومان:خوب خانوم نینا این قرار داد باید بعد از چند روز دیگه کارتون رو شروع کنین ولی خوب قیافتون خیلی شبیه آیدل هاست میخواید آیدل شید بهتر از مدل شدن هستش
من:آم باشه قبول میکنم
لی سومان:عالیه این جا واینجا رو امضا کنید
من:باشه
امضا کردم چرا احساس میکنم یه چیز فوق خفن دفن یادم رفته
*نینا نکن! بیخیال شو
من:اا این فوق خفن دفن ال نگران نباش
این چی بود ؟ چرا یهواومد تو ذهنم هان؟
وارد اتاق شدم دیدم همشون متعجب دارن نگاهم میکنن
من:ها نگا داره؟!
یه پسره:دیدن موجود چهارپا صفا داره
من:اخیع خوب نگا کن توچشام قشنگ ببینیش
همشون ترکیدن یهو اونم قرمز شدش
من:ببخشید میشه بگین من چه شکلی اومدم اینجا
پسره دیگه:خوب تبریک پرستار بچه هم شدیم
خوب راستش بهت ماشین زد ولی اون قدرهم شدید نبود زخمی شی به همین علت آوردیم اینجا تورو
من:آها مرسی بابت لطفی که بهم کردین
میشه خودتون معرفی کنین!:
همشون:تومارو نمیشناسی یعنی
من:اگر هم میشناختم یادم نمیاد
پسره:من کایم اینم سهون سوهو چان لی بکهیون دی او چن هستن
من:خوشبختم خوب من دیگه میر..
آه خدایا نمیدونم خونم کجاست نکنه من اصلا خانواده ای دارم
*نینا یه خونه کنار خونه پسرا برات گرفتیم باید اونجا بمونی حق هیچ خوردنی فست فود تغییر مدل مو بدون نظر من نداری حق اینکه بدون مدیر برنامه هات کاری بکنی نداری حق استفاده از شبکه هایی مجازی تا زمان معرفیت نداری تفهیم شدش
من:هااااننن یهو بگو فقط نفس بکش دیگه بابا
چشمایی همشون گرد شده بود خخخ روح خبیث من ببین لی سومان چشاش گشاد بود هاگشاد
لی سومان:آیدل شدن این هارو هم همراهش داره
من:خدایاا یعنی تا اخر عمرم باید اینطوری زندگی کنم
لی سومان:نه اون طوری رژیم سخت برات دارن
من:خو همون میشه دیگه فقط باید نفس بکشم
سرشو پر حرص تکون داد رفت به منچه خودش شروع کرد
کولمو نگامیکردم که یهودیدم گردنبندم از لباسم زد بیرون
چان:چه گردنبد جذابی داری!
دستشو آورد به طور غیرارادی دستشو از وسط راه گرفتم توپیدم بهش
من:بهش دست نزن!! خوشم.نمیاد
چان:میتونستی باآرامش بگی بهم
من:ببخشید نمیخواستم داد بزنم غیرارادی بود قسم میخورم
*هیع نینا صدبار گفتم به خاطر این جور چیزا به خداوند قسم نخور
سرمو گرفتم بین دستام آخ سرم چه دردی گرفته اینا چیه؟
#پارت3
نینا
مرده:خوب باید منو بشناسی دیگه
من:شرمنده شناختی ندارم!
مرده:از کجا اومدی
خدایا منکه هیچی یادم نمیاد چی بگم.چی نگم آهان روساعته نوشته فرانسه
من:راستش من از فرانسه اومدم همین امروز اومدمم
مرده:خوب من لی سومان هستم مدیر اس ام
من:منم نینا هستم خوشبختم
لی سومان:خوب خانوم نینا این قرار داد باید بعد از چند روز دیگه کارتون رو شروع کنین ولی خوب قیافتون خیلی شبیه آیدل هاست میخواید آیدل شید بهتر از مدل شدن هستش
من:آم باشه قبول میکنم
لی سومان:عالیه این جا واینجا رو امضا کنید
من:باشه
امضا کردم چرا احساس میکنم یه چیز فوق خفن دفن یادم رفته
*نینا نکن! بیخیال شو
من:اا این فوق خفن دفن ال نگران نباش
این چی بود ؟ چرا یهواومد تو ذهنم هان؟
وارد اتاق شدم دیدم همشون متعجب دارن نگاهم میکنن
من:ها نگا داره؟!
یه پسره:دیدن موجود چهارپا صفا داره
من:اخیع خوب نگا کن توچشام قشنگ ببینیش
همشون ترکیدن یهو اونم قرمز شدش
من:ببخشید میشه بگین من چه شکلی اومدم اینجا
پسره دیگه:خوب تبریک پرستار بچه هم شدیم
خوب راستش بهت ماشین زد ولی اون قدرهم شدید نبود زخمی شی به همین علت آوردیم اینجا تورو
من:آها مرسی بابت لطفی که بهم کردین
میشه خودتون معرفی کنین!:
همشون:تومارو نمیشناسی یعنی
من:اگر هم میشناختم یادم نمیاد
پسره:من کایم اینم سهون سوهو چان لی بکهیون دی او چن هستن
من:خوشبختم خوب من دیگه میر..
آه خدایا نمیدونم خونم کجاست نکنه من اصلا خانواده ای دارم
*نینا یه خونه کنار خونه پسرا برات گرفتیم باید اونجا بمونی حق هیچ خوردنی فست فود تغییر مدل مو بدون نظر من نداری حق اینکه بدون مدیر برنامه هات کاری بکنی نداری حق استفاده از شبکه هایی مجازی تا زمان معرفیت نداری تفهیم شدش
من:هااااننن یهو بگو فقط نفس بکش دیگه بابا
چشمایی همشون گرد شده بود خخخ روح خبیث من ببین لی سومان چشاش گشاد بود هاگشاد
لی سومان:آیدل شدن این هارو هم همراهش داره
من:خدایاا یعنی تا اخر عمرم باید اینطوری زندگی کنم
لی سومان:نه اون طوری رژیم سخت برات دارن
من:خو همون میشه دیگه فقط باید نفس بکشم
سرشو پر حرص تکون داد رفت به منچه خودش شروع کرد
کولمو نگامیکردم که یهودیدم گردنبندم از لباسم زد بیرون
چان:چه گردنبد جذابی داری!
دستشو آورد به طور غیرارادی دستشو از وسط راه گرفتم توپیدم بهش
من:بهش دست نزن!! خوشم.نمیاد
چان:میتونستی باآرامش بگی بهم
من:ببخشید نمیخواستم داد بزنم غیرارادی بود قسم میخورم
*هیع نینا صدبار گفتم به خاطر این جور چیزا به خداوند قسم نخور
سرمو گرفتم بین دستام آخ سرم چه دردی گرفته اینا چیه؟
۱۱.۵k
۱۸ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.