دوستان خیلی مشتاق بودن که معنی (👍 ) رو هم بگو ؛ خب اینم د
دوستان خیلی مشتاق بودن که معنی (👍 ) رو هم بگو ؛ خب اینم داستانش:
در زمان حمله مغولان به ایران بیرحم ترین سردار آنان بیلاخوخان نام داشت او مخالفان خود را بعد از دستگیری به سادگی نمی کشت و یکی یکی انگشت های آنان را قطع می کرد. در این بین یکی از سرداران ایرانی به نام بامشاد بر ضد او قیام کرد و در طی نبردهای بسیار بلاخره دستگیر شد ۴ روز از دست گیری او می گذشت، در حالی که ۴ انگشت او از دست راستش قطع شده و تنها انگشت شصتش باقی مانده بود او به کمک یارانش از زندان فرار کرد و بعد از تجهیز قوای دوباره به جنگ بیلاخو خان رفت و او را از پا درآورد؛ مردم که سر از پا نمی شناختند به خیابان های شهر آمده و به احترام او ۴ انگشت خود را جمع کرده و انگشت شصت خود را به یکدیگر نشان می دادند از آن پس این رسم بی لاخ نام گرفت.
مغولان تا سالها بر ایران حکومت کردند آنها که تاب تحمل این حرکت را در ایرانیان نداشتند هر کسی را که بی لاخ میداد به زندان می انداختند ازین رو ایرانیان به سربازان مغول بی لاخ می دادند و فرار می کردند این چنین شد که این رسم کم کم شکل بدی به خود گرفت
در زمان حمله مغولان به ایران بیرحم ترین سردار آنان بیلاخوخان نام داشت او مخالفان خود را بعد از دستگیری به سادگی نمی کشت و یکی یکی انگشت های آنان را قطع می کرد. در این بین یکی از سرداران ایرانی به نام بامشاد بر ضد او قیام کرد و در طی نبردهای بسیار بلاخره دستگیر شد ۴ روز از دست گیری او می گذشت، در حالی که ۴ انگشت او از دست راستش قطع شده و تنها انگشت شصتش باقی مانده بود او به کمک یارانش از زندان فرار کرد و بعد از تجهیز قوای دوباره به جنگ بیلاخو خان رفت و او را از پا درآورد؛ مردم که سر از پا نمی شناختند به خیابان های شهر آمده و به احترام او ۴ انگشت خود را جمع کرده و انگشت شصت خود را به یکدیگر نشان می دادند از آن پس این رسم بی لاخ نام گرفت.
مغولان تا سالها بر ایران حکومت کردند آنها که تاب تحمل این حرکت را در ایرانیان نداشتند هر کسی را که بی لاخ میداد به زندان می انداختند ازین رو ایرانیان به سربازان مغول بی لاخ می دادند و فرار می کردند این چنین شد که این رسم کم کم شکل بدی به خود گرفت
۲.۱k
۱۰ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.