🍂 هزار بارفکر کردم به اینکه آخرش کیه که میمونه برای آ
🍂 هزار بارفکر کردم به اینکه آخرش کیه که میمونه برای آدم...
رفیقت،خانوادت،مادرت،عشقت...کی...
راستش تلخه که هیچکس!
درسته که ادما نمیتونن مدام به یاد تو باشن یا حواسشون به تو باشه
درسته که همه برای خودشون برنامه خاص و جدا دارن و طبیعیه که تو توی همه برنامه هاشون جایی نداشته باشی
اما واقعیت اینه که اونی که خیلی حواسش بهت باشه توی خوشحالی ها و خوش گذرونی ها هم لاقل یه پیام بهت میده که فلانی باید الان اینجا بودی...که فلانی همه چی هست همه هستن ولی تو نیستی انگار هیچکسی نیست...
در واقع اونجا که میگم خوش بگذرون بدون فکر به من نباید بری خوش بگذرونی ...یعنی اگر اون قدری که ادعا میکنی کسی رو دوست داری ،دوست داری نباید اصلا لحظه ای از فکرت بیرون بره....
دوستت خیلی دوستت داره خیلی هواتو داره...ولی یجاهایی توی خوشی غرقه درحالی که تو داری توی اتاقت دستمالای خیسی که اشکاتو باهاشون پاک کردی رو از روی گلیم جمع میکنی
همیشه درداتو میگی بهش اما اون لحظه حرفی نمیزنی چون نمیخوای کسی بخاطرتو ناراحت بشه
خانوادت دوستت دارن حاضر نیستن رهات کنن اما تنهایی به معنی رها شدن نیست به معنی فهمیده نشدنه...سخته که تو به همه توضیح بدی که چی داره زجرت میده ممکنه اونا بخوان که بشنون ولی تو ترجیح میدی حرف نزنی و بهت برهم نخوره از درد فهمیده نشدن...
مادرت همیشه هم کنارته هم تورو میفهمه اما تو حاضر نیستی حرفی بزنی که شبا سر سجاده نمازش اشک بریزه و برای دل شکستت دعاکنه...
عشقت...متاسفم که بی ثبات ترین کسیه که بتونی بگی برای ابد کنارته...
و اولین کسیه که باید هرلحظه اماده باشی برای بدرقه کردنش...وقتی میگم کی برای ادم در اخر میمونه منظورم اونیه که حال خوبش وصله به تو
که اگه نباشی هیچ جا نه خوشه و نه خوب که خسته نمیشه از غمای روی دل تو...
وقتی میگم کی میمونه برات یعنی اونی که هیچ لحظه ای هیچ اتفاقی نتونه تورو از ذهنش بیاره بیرون
اون وقت اون ادم خواه ناخواه همیشه و همه جا میمونه کنار تو...
عمق تنهایی رو وسط شلوغی نباید اندازه بزنی
باید اون لحظه ای اندازه بزنی که از غم از درد از شکست از بغض از کمر خمیدت از قلب پر از دردت از اشکای روی گونه هات از خستگیات زانوهاتو بغل کردی نشستی کنج اتاقت و باچشمای بسته اشک میریزی و میدونی که فقط پشت دستت و گوشه پیراهنته که میتونه اون موقع صورتتو پاک کنه..🍂
رفیقت،خانوادت،مادرت،عشقت...کی...
راستش تلخه که هیچکس!
درسته که ادما نمیتونن مدام به یاد تو باشن یا حواسشون به تو باشه
درسته که همه برای خودشون برنامه خاص و جدا دارن و طبیعیه که تو توی همه برنامه هاشون جایی نداشته باشی
اما واقعیت اینه که اونی که خیلی حواسش بهت باشه توی خوشحالی ها و خوش گذرونی ها هم لاقل یه پیام بهت میده که فلانی باید الان اینجا بودی...که فلانی همه چی هست همه هستن ولی تو نیستی انگار هیچکسی نیست...
در واقع اونجا که میگم خوش بگذرون بدون فکر به من نباید بری خوش بگذرونی ...یعنی اگر اون قدری که ادعا میکنی کسی رو دوست داری ،دوست داری نباید اصلا لحظه ای از فکرت بیرون بره....
دوستت خیلی دوستت داره خیلی هواتو داره...ولی یجاهایی توی خوشی غرقه درحالی که تو داری توی اتاقت دستمالای خیسی که اشکاتو باهاشون پاک کردی رو از روی گلیم جمع میکنی
همیشه درداتو میگی بهش اما اون لحظه حرفی نمیزنی چون نمیخوای کسی بخاطرتو ناراحت بشه
خانوادت دوستت دارن حاضر نیستن رهات کنن اما تنهایی به معنی رها شدن نیست به معنی فهمیده نشدنه...سخته که تو به همه توضیح بدی که چی داره زجرت میده ممکنه اونا بخوان که بشنون ولی تو ترجیح میدی حرف نزنی و بهت برهم نخوره از درد فهمیده نشدن...
مادرت همیشه هم کنارته هم تورو میفهمه اما تو حاضر نیستی حرفی بزنی که شبا سر سجاده نمازش اشک بریزه و برای دل شکستت دعاکنه...
عشقت...متاسفم که بی ثبات ترین کسیه که بتونی بگی برای ابد کنارته...
و اولین کسیه که باید هرلحظه اماده باشی برای بدرقه کردنش...وقتی میگم کی برای ادم در اخر میمونه منظورم اونیه که حال خوبش وصله به تو
که اگه نباشی هیچ جا نه خوشه و نه خوب که خسته نمیشه از غمای روی دل تو...
وقتی میگم کی میمونه برات یعنی اونی که هیچ لحظه ای هیچ اتفاقی نتونه تورو از ذهنش بیاره بیرون
اون وقت اون ادم خواه ناخواه همیشه و همه جا میمونه کنار تو...
عمق تنهایی رو وسط شلوغی نباید اندازه بزنی
باید اون لحظه ای اندازه بزنی که از غم از درد از شکست از بغض از کمر خمیدت از قلب پر از دردت از اشکای روی گونه هات از خستگیات زانوهاتو بغل کردی نشستی کنج اتاقت و باچشمای بسته اشک میریزی و میدونی که فقط پشت دستت و گوشه پیراهنته که میتونه اون موقع صورتتو پاک کنه..🍂
۲۷.۶k
۱۱ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.