"تقدیم به آنان که مرد بودنشان عین مردانگی است و رسم مروت"
"تقدیم به آنان که مرد بودنشان عین مردانگی است و رسم مروت"
مرد...
واژه ای است سه حرفی که بار درد بر شانه هایش دارد
واژه ای که در ایستادگی چون "کوه" و در بزرگی همانند آسمان است
واژه ای که همیشه تنهاست...
نفسش حق است و وجودش قابل ستایش
مرد را نه مرد می شناسد ؛ و نه زن...!
مرد را پیاده روهای شهر بهتر می شناسند
مرد را جمله ی " تنهایم بگذارید " خوب می فهمد
مرد را...
شب زنده داریها...
بی قراری ها...
سکوت ها...
خلوت ها...
بیشتر درک می کنند.
در خود بارها می شکند... گر می گیرد... بغضش را در بغض فرو می نشاند... خسته می شود و ....
ولی خم به ابرو نمی آورد.
مرد ، بی احساس نیست !
غیرتش اجازه نمی دهد که اشک بریزد.
اشک هایش را زیر جمله ی " مرد که گریه نمی کند " پنهان می کند و بغض هایش را درون خنده هایش وانمود می سازد...
تا کسی ضعیفش نداند
تا خاطر کسی آزرده نگردد.
قید جوانی اش، جانش، سلامتی اش را می زند تا همسرش را در رفاه ببیند.
او از تمام خواستنی ها
فقط " آرامش " می خواهد.
به ظاهر خشن؛ ولی به لطافت یک لبخند است.
لبخند رضایت خویش را از مردان خویش دریغ نکنید.
به مردان خود بگویید که به او " افتخار " می کنید
بگویید که دوستشان دارید
بگذارید خودش هم به تکیه گاه بودنش افتخار کند
به آنان دلگرمی بدهید
اگر گاه گاهی عصبانی است به حساب خستگی کار روزانه اش بگذارید.
هیچگاه غرور یک مرد را ضایع نکنید که همین غرورش پشتوانه ی شماست.
از کودکی می جنگد تا بتواند مسئولیت پذیر باشد
و اما...
حرف آخر...
"مرد را مرد و مردانه بخواهید
مرد را درک کنید...
تا نامرد بار نیاید"
مرد...
واژه ای است سه حرفی که بار درد بر شانه هایش دارد
واژه ای که در ایستادگی چون "کوه" و در بزرگی همانند آسمان است
واژه ای که همیشه تنهاست...
نفسش حق است و وجودش قابل ستایش
مرد را نه مرد می شناسد ؛ و نه زن...!
مرد را پیاده روهای شهر بهتر می شناسند
مرد را جمله ی " تنهایم بگذارید " خوب می فهمد
مرد را...
شب زنده داریها...
بی قراری ها...
سکوت ها...
خلوت ها...
بیشتر درک می کنند.
در خود بارها می شکند... گر می گیرد... بغضش را در بغض فرو می نشاند... خسته می شود و ....
ولی خم به ابرو نمی آورد.
مرد ، بی احساس نیست !
غیرتش اجازه نمی دهد که اشک بریزد.
اشک هایش را زیر جمله ی " مرد که گریه نمی کند " پنهان می کند و بغض هایش را درون خنده هایش وانمود می سازد...
تا کسی ضعیفش نداند
تا خاطر کسی آزرده نگردد.
قید جوانی اش، جانش، سلامتی اش را می زند تا همسرش را در رفاه ببیند.
او از تمام خواستنی ها
فقط " آرامش " می خواهد.
به ظاهر خشن؛ ولی به لطافت یک لبخند است.
لبخند رضایت خویش را از مردان خویش دریغ نکنید.
به مردان خود بگویید که به او " افتخار " می کنید
بگویید که دوستشان دارید
بگذارید خودش هم به تکیه گاه بودنش افتخار کند
به آنان دلگرمی بدهید
اگر گاه گاهی عصبانی است به حساب خستگی کار روزانه اش بگذارید.
هیچگاه غرور یک مرد را ضایع نکنید که همین غرورش پشتوانه ی شماست.
از کودکی می جنگد تا بتواند مسئولیت پذیر باشد
و اما...
حرف آخر...
"مرد را مرد و مردانه بخواهید
مرد را درک کنید...
تا نامرد بار نیاید"
۴.۳k
۳۱ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.