نشسته بودم پشت میکروسکوپ که اومد داخل بخش میکروب شناسی...
نشسته بودم پشت میکروسکوپ که اومد داخل بخش میکروب شناسی...
سلام کردیم.
گفتم اینجا چیکار میکنی؟
همانطور که داشت محیط کشت برمیداشت گفت معلوم نیس؟
گفتم چرا. داری محیط میدزدی...
و هر دو به کارمون ادامه دادیم.
موقع رفتن گفت:برا من دعا میکنی؟
چشم از میکروسکوپ برداشتم و متعجب پرسیدم چی؟!!!
گفت:نگفته بودم برام دعا کنی؟
گفتم چه دعایی؟ دعای خاص یا کلی؟
گفت برام دعا کن. یه کاری رو شروع کردم.
گفتم چشم.بعد همانطور که سر کار برگشتم ادامه دادم ان شاالله که چیزی که میخوای محقق بشه.
مثل برادر کوچیکترمه... سه ساله مثل خواهر و برادر با هم کار میکنیم...
میتونم بگم پاکترین پسریه که باهاش برخورد کردم. خدا خودش و کوچولوشو و خانومش و تو راهی دوست داشتنیشو حفظ کنه
سلام کردیم.
گفتم اینجا چیکار میکنی؟
همانطور که داشت محیط کشت برمیداشت گفت معلوم نیس؟
گفتم چرا. داری محیط میدزدی...
و هر دو به کارمون ادامه دادیم.
موقع رفتن گفت:برا من دعا میکنی؟
چشم از میکروسکوپ برداشتم و متعجب پرسیدم چی؟!!!
گفت:نگفته بودم برام دعا کنی؟
گفتم چه دعایی؟ دعای خاص یا کلی؟
گفت برام دعا کن. یه کاری رو شروع کردم.
گفتم چشم.بعد همانطور که سر کار برگشتم ادامه دادم ان شاالله که چیزی که میخوای محقق بشه.
مثل برادر کوچیکترمه... سه ساله مثل خواهر و برادر با هم کار میکنیم...
میتونم بگم پاکترین پسریه که باهاش برخورد کردم. خدا خودش و کوچولوشو و خانومش و تو راهی دوست داشتنیشو حفظ کنه
۱۴.۳k
۲۳ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.