عمارت ابر part1
#عمارت_ابر #part1
بووومممم آخ کمرم وایی مامان باسنم چقدر درد گرفت
سویهی:هیع جیسو حالت خوبه
من:آخ اگه صاف شدن باسنمو سانسور کنم آره آخ
سویهی: بیا بریم نصف هواست رو برایی اون انیمه ها و فرار و.پیچوندن امتحان هایی که عالی میدی بزاریی رویی راه رفتن کلاغیت تبدیل به راه رفتن کبک میشه
کیفشو انداخت رویی دوشش سویهی دختر جذابی بود پسرا همه دنبالش بودن برعکس من از پسرا فراری بودم اون وسطشون شنا میکرد اما به گفته خودش عاشق منو دوستم داره کولمو انداختم رویی شونم به سمت در دبیرستان رفتم رو کردم سمتش که یه پسره مخشو میزد گفتم
من:سویهی نمیایی بریم
پسریی که داشت مخ سویهی رو میزد بهم چشم غره رفت منم نامردی نکردم چشامو کلاج کردم تا جایی که جا داشت زبونمو دراز کردم پسر انتر سویهی دویدسمتم کنارهم راه میرفتیم که دستمو گرفت تویی دستش
سویهی: اینطوری بهتر
من:بیخیال سویهی الآن آبرومون میره
اخمی کرد و دستموول کرد ناراحت شد دستموانداختم دورگردنش لپشو محکم بوس کردم خندید
سویهی:دفعه آخرت باشه فهمیدی
من:باشهههه
وارد خونه شدیم هنوز کفشمو در نیاورده بودم که چسبوندم به دیوار گردنمو بوسید لیس کوچیک زد از خودم دورش کردم بهش توپیدم
من:سویهی دیونه شدی
سویهی: نه ولی تو فک کن آره
رفتیم توخونه نشستم رویی مبل
من:سویهی ببینم خرید کردی
سویهی:آخ نه دیدی یادم رفت
من:من برم خرید کنم
لباسمو پوشیدم پاور بانک و گوشیمو گذاشتم تویی هودیم شاید لازم بشه
من:سویهی میگم اون پسره بهت چی میگفت
چونشو به تاج مبل تیکه داد
سویهی:چیه حسودیت شده
من:نه کنجکاوم
سویهی:هیچی گفت یه شب باهاش باشم همین
من:توام قبول کردی آره
سویهی:آره! باید تجربه داشته باشم تا تورو مال خودم کنم
بچه ها اولین بارمه یوریی مینویسم لطفا اشکالاتمو بگین نظرهم فراموش نشه
@kpop_roman_kpop #اسکندر #آیسان_رومخ
بووومممم آخ کمرم وایی مامان باسنم چقدر درد گرفت
سویهی:هیع جیسو حالت خوبه
من:آخ اگه صاف شدن باسنمو سانسور کنم آره آخ
سویهی: بیا بریم نصف هواست رو برایی اون انیمه ها و فرار و.پیچوندن امتحان هایی که عالی میدی بزاریی رویی راه رفتن کلاغیت تبدیل به راه رفتن کبک میشه
کیفشو انداخت رویی دوشش سویهی دختر جذابی بود پسرا همه دنبالش بودن برعکس من از پسرا فراری بودم اون وسطشون شنا میکرد اما به گفته خودش عاشق منو دوستم داره کولمو انداختم رویی شونم به سمت در دبیرستان رفتم رو کردم سمتش که یه پسره مخشو میزد گفتم
من:سویهی نمیایی بریم
پسریی که داشت مخ سویهی رو میزد بهم چشم غره رفت منم نامردی نکردم چشامو کلاج کردم تا جایی که جا داشت زبونمو دراز کردم پسر انتر سویهی دویدسمتم کنارهم راه میرفتیم که دستمو گرفت تویی دستش
سویهی: اینطوری بهتر
من:بیخیال سویهی الآن آبرومون میره
اخمی کرد و دستموول کرد ناراحت شد دستموانداختم دورگردنش لپشو محکم بوس کردم خندید
سویهی:دفعه آخرت باشه فهمیدی
من:باشهههه
وارد خونه شدیم هنوز کفشمو در نیاورده بودم که چسبوندم به دیوار گردنمو بوسید لیس کوچیک زد از خودم دورش کردم بهش توپیدم
من:سویهی دیونه شدی
سویهی: نه ولی تو فک کن آره
رفتیم توخونه نشستم رویی مبل
من:سویهی ببینم خرید کردی
سویهی:آخ نه دیدی یادم رفت
من:من برم خرید کنم
لباسمو پوشیدم پاور بانک و گوشیمو گذاشتم تویی هودیم شاید لازم بشه
من:سویهی میگم اون پسره بهت چی میگفت
چونشو به تاج مبل تیکه داد
سویهی:چیه حسودیت شده
من:نه کنجکاوم
سویهی:هیچی گفت یه شب باهاش باشم همین
من:توام قبول کردی آره
سویهی:آره! باید تجربه داشته باشم تا تورو مال خودم کنم
بچه ها اولین بارمه یوریی مینویسم لطفا اشکالاتمو بگین نظرهم فراموش نشه
@kpop_roman_kpop #اسکندر #آیسان_رومخ
۵.۳k
۲۰ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.