مرا با غم حسابی نیست
مرا با غم حسابی نیست
مرا با غم کاری نیست
دلم می خواهد از فردا
رها سازم خودم را از غم و دلتنگی و تشویش
من از شنبه خودم را دوست خواهم داشت و با این جسم و روحم، مهربانی ها خواهم کرد
و از یکشنبه با مردم، قراری تازه خواهم داشت
تبسم هدیه خواهم داد و دستانی که می بخشند
دوشنبه با خدا، من عهد می بندم برایش بنده ای باشم، همان جوری که می خواهد
سه شنبه مهربانی هدیه خواهم داد و می بخشم تمام آن کسانی را که من را سخت آزردند
و در چهارشنبه این هفته زیبا که می آید خدا را بر تمام داده هایش شکر خواهم گفت
و در پنجشنبه از دنیا و هر چیزی که دارم شاد خواهم شد
با رضایت زنده خواهم بود
با سخاوت مهر خواهم داد
با سعادت بهره خواهم برد
مرا با غم کاری نیست
دلم می خواهد از فردا
رها سازم خودم را از غم و دلتنگی و تشویش
من از شنبه خودم را دوست خواهم داشت و با این جسم و روحم، مهربانی ها خواهم کرد
و از یکشنبه با مردم، قراری تازه خواهم داشت
تبسم هدیه خواهم داد و دستانی که می بخشند
دوشنبه با خدا، من عهد می بندم برایش بنده ای باشم، همان جوری که می خواهد
سه شنبه مهربانی هدیه خواهم داد و می بخشم تمام آن کسانی را که من را سخت آزردند
و در چهارشنبه این هفته زیبا که می آید خدا را بر تمام داده هایش شکر خواهم گفت
و در پنجشنبه از دنیا و هر چیزی که دارم شاد خواهم شد
با رضایت زنده خواهم بود
با سخاوت مهر خواهم داد
با سعادت بهره خواهم برد
۹۴۱
۰۷ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.