بخون 😌
#بخون 😌
نام کتاب: #راهی_به_مجنون
((روایت زندگی #شهید_سید_عباس_جولایی))
به قلم: #جواد_کلاته_عربی
️برشی از کتاب
در اولین روزهای تأسیس سپاه پاسدار شد. چند ماهی تهران بود که شنید سپاه€کرمانشاه نیروی داوطلب میخواهد.
رفت مهندسی کرمانشاه. چیزی نگذشت که #جنگ هم شروع شد. زیر آتش #عراق و شبیخونهای #کوموله و دموکرات، برای سپاه، #پادگان و سنگر ساخت.
اولین زاغه مهمات سپاه را همان روزها در کرمانشاه ساخت.
یک سال و چند ماه آنجا ماند و برگشت تهران. اواخر سال ۱۳۶۱ مسئولیت دفتر مهندسی استان تهران را به او دادند.
اسفند ۱۳۶۳ مسئول نصب پلهای شناور خیبر شد؛ بزرگ ترین پل تاکتیکی جهان.
گردانهایی که برای نصب پل خیبر تشکیل داد، هسته نخستین تشکیلاتی شد که بعدها قرارگاه «صراط المستقیم» نام گرفت. برای اینکه در مناطق عملیاتی جنوب حضور همیشگی داشته باشد، فرماندهی تیپ رزمی^مهندسی «کوثر» را پذیرفت.
نام کتاب: #راهی_به_مجنون
((روایت زندگی #شهید_سید_عباس_جولایی))
به قلم: #جواد_کلاته_عربی
️برشی از کتاب
در اولین روزهای تأسیس سپاه پاسدار شد. چند ماهی تهران بود که شنید سپاه€کرمانشاه نیروی داوطلب میخواهد.
رفت مهندسی کرمانشاه. چیزی نگذشت که #جنگ هم شروع شد. زیر آتش #عراق و شبیخونهای #کوموله و دموکرات، برای سپاه، #پادگان و سنگر ساخت.
اولین زاغه مهمات سپاه را همان روزها در کرمانشاه ساخت.
یک سال و چند ماه آنجا ماند و برگشت تهران. اواخر سال ۱۳۶۱ مسئولیت دفتر مهندسی استان تهران را به او دادند.
اسفند ۱۳۶۳ مسئول نصب پلهای شناور خیبر شد؛ بزرگ ترین پل تاکتیکی جهان.
گردانهایی که برای نصب پل خیبر تشکیل داد، هسته نخستین تشکیلاتی شد که بعدها قرارگاه «صراط المستقیم» نام گرفت. برای اینکه در مناطق عملیاتی جنوب حضور همیشگی داشته باشد، فرماندهی تیپ رزمی^مهندسی «کوثر» را پذیرفت.
۵.۵k
۱۰ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.