یه روزایی هست
یه روزایی هست
روزایی که بی هیچ دلیلی غمگینی
یه بدن سنگین
یه روزی که همه به غیر از من
سرشون شلوغه و حریصن
قدم هام نمیوفتن
فکر کنم همین الانشم دیر کردم، میبینی؟
کل دنیا نفرت انگیزه
همه جا سرعتگیره
قلبم تیکه تیکه شده و کلمات برام محو میشن
چرا داشتم خیلی سخت میدوییدم؟
اوه
برمیگردم خونه
رو تختم لم میدم
فکر میکنم
تقصیر من بوده؟
شب گیج کننده اس
یهو به ساعت نگاه میکنم
تقریبا دوازدهه
چیزی تغییر میکنه؟
مطمئنا قرار نیست یه همچین چیزی بشه
ولی این روز
تموم شده
وقتی ثانیه شمار
با دقیقه شمار یکی میشه
دنیا برای یه لحظه ی کوتاه نفسش رو حبس میکنه
ساعت دوازده نیمه شبه
و تو قراره خوشحال باشی
و تو قراره خوشحال باشی
مثل برفی که درست همین الان رو زمین نشسته
بیا مثل اولین بار نفس بکشیم
و تو قراره خوشحال باشی
و تو قراره خوشحال باشی
همه ی اینارو بچرخون
همه چیز جدیده
ساعت دوازده نیمه شبه
کم کم، ضربان قلبم میلغزه
نمیتونم یه حالت عادی رو صورتم داشته باشم
همش لیریکای آشنا رو فراموش میکنم
هیچ چیز دیگه ای مثل قلب من نیست
درسته اینا تمام چیزیه که گذشته
حتی اگه با خودمم حرف بزنم، خیلی راحت نیست
این تقصیر منه؟
این مشکل منه؟
فقط اکوی منه که
هیچ جوابی نداره
برمیگردم خونه
رو تختم لم میدم
فکر میکنم
تقصیر من بوده؟
شب گیج کننده اس
یهو به ساعت نگاه میکنم
تقریبا دوازدهه
چیزی تغییر میکنه؟
مطمئنا قرار نیست یه همچین چیزی بشه
ولی این روز
تموم شده
وقتی ثانیه شمار
با دقیقه شمار یکی میشه
دنیا برای یه لحظه ی کوتاه نفسش رو حبس میکنه
ساعت دوازده نیمه شبه
و تو قراره خوشحال باشی
و تو قراره خوشحال باشی
مثل برفی که درست همین الان رو زمین نشسته
بیا مثل اولین بار نفس بکشیم
و تو قراره خوشحال باشی
و تو قراره خوشحال باشی
همه ی اینارو بچرخون
همه چیز جدیده
ساعت دوازده نیمه شبه
دوتا دستامو رو هم میزارم
و دعا میکنم
که یکم بیشتر لبخند بزنم
فردا
برای من
یکم حس بهتری داشته باشه
برای من
اگه این آهنگ
تموم شه
ممکنه یه آهنگ جدید
شروع شه
یکم بیشتر خوشحال باشم، آره
و تو قراره خوشحال باشی
و تو قراره خوشحال باشی
مثل برفی که درست همین الان رو زمین نشسته
بیا مثل اولین بار نفس بکشیم
و تو قراره خوشحال باشی
و تو قراره خوشحال باشی
همه ی اینارو بچرخون
همه چیز جدیده
ساعت دوازده نیمه شبه
روزایی که بی هیچ دلیلی غمگینی
یه بدن سنگین
یه روزی که همه به غیر از من
سرشون شلوغه و حریصن
قدم هام نمیوفتن
فکر کنم همین الانشم دیر کردم، میبینی؟
کل دنیا نفرت انگیزه
همه جا سرعتگیره
قلبم تیکه تیکه شده و کلمات برام محو میشن
چرا داشتم خیلی سخت میدوییدم؟
اوه
برمیگردم خونه
رو تختم لم میدم
فکر میکنم
تقصیر من بوده؟
شب گیج کننده اس
یهو به ساعت نگاه میکنم
تقریبا دوازدهه
چیزی تغییر میکنه؟
مطمئنا قرار نیست یه همچین چیزی بشه
ولی این روز
تموم شده
وقتی ثانیه شمار
با دقیقه شمار یکی میشه
دنیا برای یه لحظه ی کوتاه نفسش رو حبس میکنه
ساعت دوازده نیمه شبه
و تو قراره خوشحال باشی
و تو قراره خوشحال باشی
مثل برفی که درست همین الان رو زمین نشسته
بیا مثل اولین بار نفس بکشیم
و تو قراره خوشحال باشی
و تو قراره خوشحال باشی
همه ی اینارو بچرخون
همه چیز جدیده
ساعت دوازده نیمه شبه
کم کم، ضربان قلبم میلغزه
نمیتونم یه حالت عادی رو صورتم داشته باشم
همش لیریکای آشنا رو فراموش میکنم
هیچ چیز دیگه ای مثل قلب من نیست
درسته اینا تمام چیزیه که گذشته
حتی اگه با خودمم حرف بزنم، خیلی راحت نیست
این تقصیر منه؟
این مشکل منه؟
فقط اکوی منه که
هیچ جوابی نداره
برمیگردم خونه
رو تختم لم میدم
فکر میکنم
تقصیر من بوده؟
شب گیج کننده اس
یهو به ساعت نگاه میکنم
تقریبا دوازدهه
چیزی تغییر میکنه؟
مطمئنا قرار نیست یه همچین چیزی بشه
ولی این روز
تموم شده
وقتی ثانیه شمار
با دقیقه شمار یکی میشه
دنیا برای یه لحظه ی کوتاه نفسش رو حبس میکنه
ساعت دوازده نیمه شبه
و تو قراره خوشحال باشی
و تو قراره خوشحال باشی
مثل برفی که درست همین الان رو زمین نشسته
بیا مثل اولین بار نفس بکشیم
و تو قراره خوشحال باشی
و تو قراره خوشحال باشی
همه ی اینارو بچرخون
همه چیز جدیده
ساعت دوازده نیمه شبه
دوتا دستامو رو هم میزارم
و دعا میکنم
که یکم بیشتر لبخند بزنم
فردا
برای من
یکم حس بهتری داشته باشه
برای من
اگه این آهنگ
تموم شه
ممکنه یه آهنگ جدید
شروع شه
یکم بیشتر خوشحال باشم، آره
و تو قراره خوشحال باشی
و تو قراره خوشحال باشی
مثل برفی که درست همین الان رو زمین نشسته
بیا مثل اولین بار نفس بکشیم
و تو قراره خوشحال باشی
و تو قراره خوشحال باشی
همه ی اینارو بچرخون
همه چیز جدیده
ساعت دوازده نیمه شبه
۲۱.۶k
۱۰ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.