شهید محمد غفاری صلوات یادتون نره ...
#شهیدمحمدغفاری #صلواتیادتوننره...
✍عملیات تموم شد یه عملیات سخت و سنگین توی سیستان
از ناحیه دست مجروح شده بود.
باید بر میگشت خونه
اما قبل رفتن دلش خواست یه صحبت مختصری با سربازی که در حال پست بود،داشته باشه.
رفت کنار سرباز
بعد از سلام و احوالپرسی متوجه شد سرباز اصلا از نظر بهداشتی وضع خوبی نداره
_پرسید:شما حموم نمیرین؟
سرباز گفت :نه اینجا حموم نداریم
_حمام صحرایی چطور؟😳
اینجا آب کافی نداریم فقط در حد خوردنه
سرباز گفت سه ماهه حموم نرفتیم
جا خورد مگه میشه؟😳
_گفت برو شهر، حمام کن، من جات پست میدم
سرباز تعجب کردشما جای من پست بدین؟
_بله😊
متوجه شده بود که شاید وضع مالی خوبی هم نداشته باشه
بهش پول داد 💴
_دیدن خانواده ات هم برو
سرباز خیلی خوشحال شد و رفت
یکروز تمام با دست مجروحش بجای سرباز سیستانی پست داد
فردا وقتی سرباز اومد یه راست رفت برای تشکر ،گفت پدرو مادرم خیلی دعاتون کردن.
در جوابش لبخندی زد و گفت :
_تازه از راه رسیدی خسته ای برو یکی دوساعتی استراحت کن
حالت که جا اومد بیا.
بالاخره پست رو تحویل سرباز داد.
بعد از خداحافظی رفت شهر و برای سربازهای مظلوم مرزی کلی خوراکی خرید. طفلکها آب و خوراک کافی نداشتن .😔
مدتی گذشت و 🕊محمد🕊شهید شد؛
وقتی اون سرباز قضیه شهادتش رو فهمید کلی گریه کرد و از شدت گریه و ناراحتی بیهوش شد.😔
#شهید_مدافع_وطن_محمد_غفاری #نیروی_ویژه_صابرین #یاد_کنید_شهدا_رابا_ذکر_صلوات🌺
❣کاشکی منم شبیه طُ کم میشدم از روزگار
بگو مونده چند تا بهار .... #اللهم_ارزقنا_شهاده_فی_سبلیک
✍عملیات تموم شد یه عملیات سخت و سنگین توی سیستان
از ناحیه دست مجروح شده بود.
باید بر میگشت خونه
اما قبل رفتن دلش خواست یه صحبت مختصری با سربازی که در حال پست بود،داشته باشه.
رفت کنار سرباز
بعد از سلام و احوالپرسی متوجه شد سرباز اصلا از نظر بهداشتی وضع خوبی نداره
_پرسید:شما حموم نمیرین؟
سرباز گفت :نه اینجا حموم نداریم
_حمام صحرایی چطور؟😳
اینجا آب کافی نداریم فقط در حد خوردنه
سرباز گفت سه ماهه حموم نرفتیم
جا خورد مگه میشه؟😳
_گفت برو شهر، حمام کن، من جات پست میدم
سرباز تعجب کردشما جای من پست بدین؟
_بله😊
متوجه شده بود که شاید وضع مالی خوبی هم نداشته باشه
بهش پول داد 💴
_دیدن خانواده ات هم برو
سرباز خیلی خوشحال شد و رفت
یکروز تمام با دست مجروحش بجای سرباز سیستانی پست داد
فردا وقتی سرباز اومد یه راست رفت برای تشکر ،گفت پدرو مادرم خیلی دعاتون کردن.
در جوابش لبخندی زد و گفت :
_تازه از راه رسیدی خسته ای برو یکی دوساعتی استراحت کن
حالت که جا اومد بیا.
بالاخره پست رو تحویل سرباز داد.
بعد از خداحافظی رفت شهر و برای سربازهای مظلوم مرزی کلی خوراکی خرید. طفلکها آب و خوراک کافی نداشتن .😔
مدتی گذشت و 🕊محمد🕊شهید شد؛
وقتی اون سرباز قضیه شهادتش رو فهمید کلی گریه کرد و از شدت گریه و ناراحتی بیهوش شد.😔
#شهید_مدافع_وطن_محمد_غفاری #نیروی_ویژه_صابرین #یاد_کنید_شهدا_رابا_ذکر_صلوات🌺
❣کاشکی منم شبیه طُ کم میشدم از روزگار
بگو مونده چند تا بهار .... #اللهم_ارزقنا_شهاده_فی_سبلیک
۶.۶k
۱۳ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.