پارت ۵
پارت ۵
رمان زندانی قلعه تاریکی
خونه رو خریدیم
ولی مثل همیشه مارگاریتا نق نق میکرد چرا اون کارو نکردید
چرا به من ندادی
چرا به تک دختر من ندادیش
منم اینجا هویجم
دیوونم کرده
دینگ دینگ
دینگ دینگ
وای کیه اینقدر زنگ میزنه
ایفون رو برداشتم دیدم بله ، اقا سانی اومده با ۴ طرح جدید تتو
تو دهنشم قلیون شارژیه
اخه از کجا میفهمه که من چیکار کردم
شاید مارسل همدستشون باشه
زنگ زدم به مارسل و همه چیو گفتم
گفت صبر کن ۱۰ دقیقه دیگه میرسم
۱۰ دقیقه بعد
مارسل اومد و ..........
رمان زندانی قلعه تاریکی
خونه رو خریدیم
ولی مثل همیشه مارگاریتا نق نق میکرد چرا اون کارو نکردید
چرا به من ندادی
چرا به تک دختر من ندادیش
منم اینجا هویجم
دیوونم کرده
دینگ دینگ
دینگ دینگ
وای کیه اینقدر زنگ میزنه
ایفون رو برداشتم دیدم بله ، اقا سانی اومده با ۴ طرح جدید تتو
تو دهنشم قلیون شارژیه
اخه از کجا میفهمه که من چیکار کردم
شاید مارسل همدستشون باشه
زنگ زدم به مارسل و همه چیو گفتم
گفت صبر کن ۱۰ دقیقه دیگه میرسم
۱۰ دقیقه بعد
مارسل اومد و ..........
۶.۵k
۱۵ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.