گاهی خودت را به دیوانگی بزن
گاهی خودت را به دیوانگی بزن
پیش از آنکه روزگار دیوانه ات کند!
گاهی بیشتر بخند
با دهان ِ بسته!
بیشتر ببین با چشم های بسته
با دستهایت محکم گوشهایت را بگیر و گوش کن!
دراز بکش وسط ِ زندگی و زُل بزن به مجسه سازیِ اَبرهای کوچک ِ بازیگوش و خندانِ آسمان!
گاهی بیشتر بخند!
و به غم هایت محترمانه بگو:
"ببخشید شما؟ نمی شناسمتان!
اشتباه نیامده اید!!
فردا ! امروز وقت ندارم!
لطفا فقط امروز را بروید! فقط امروز را..."
گاهی خودت را به دیوانگی بزن
پیش از آنکه روزگار دیوانه ات کند!
بنشین کنار خودت
خودت را بخندان
و سر بر شانه ی خودت بگذار!
بگذار بگویند دیوانه ست!
من
سخت معتقدم
برای دیوانه نشدن
گاهی باید دیوانه بود...
پیش از آنکه روزگار دیوانه ات کند!
گاهی بیشتر بخند
با دهان ِ بسته!
بیشتر ببین با چشم های بسته
با دستهایت محکم گوشهایت را بگیر و گوش کن!
دراز بکش وسط ِ زندگی و زُل بزن به مجسه سازیِ اَبرهای کوچک ِ بازیگوش و خندانِ آسمان!
گاهی بیشتر بخند!
و به غم هایت محترمانه بگو:
"ببخشید شما؟ نمی شناسمتان!
اشتباه نیامده اید!!
فردا ! امروز وقت ندارم!
لطفا فقط امروز را بروید! فقط امروز را..."
گاهی خودت را به دیوانگی بزن
پیش از آنکه روزگار دیوانه ات کند!
بنشین کنار خودت
خودت را بخندان
و سر بر شانه ی خودت بگذار!
بگذار بگویند دیوانه ست!
من
سخت معتقدم
برای دیوانه نشدن
گاهی باید دیوانه بود...
۹.۵k
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.