پارت 53
پارت 53
این سودام خله بخدا فک کرده واسه من اینکه اروین بره ازدواج کنه مهمه ! اما ....ارسام .....نه سلن اونو از فکرت بنداز بیرون از قلبت بنداز بیرون تمومش کن ، اون دیگه دوست نداره !
تق تق
ارتا : بفرمایید
من : سلام خوبی
ارتا :سلام سلن جان ممنونم چیزی شده ؟
من : میخواستم برم پیش سودا اومدم بگم کاری چیزی نداری ؟
ارتا : وایسا ببینم ............. نه گلم میتونی بری منم تا ده دیقه دیگه میام
من : ممنون خدافظ
داشتم میرفتم که دیدم ارسامو ایسل دارن باهم میگن میخندن
اه هی میخوام بیخیال باشم نمیشه
بدون توجه بهشون زدم بیرون از شرکت راه افتادم سمت خونه سودا ..
زنگ زدم تقی شدو رفتم تو
ارشام : خالههه جوونم اومدههه
من : اوفیشش عشق خاله
ارشام : دلم واست خیلی تنگ شده بود
من : من بیشتر نانازم
سودا : خوبی ؟
من : اره
سودا : چع خبر از ارسام ؟
من : هیچی وقتی اومدم دیدم با ایسل خوش و بش میکنن
سودا : این دیگه چجور کینه ایه تلافی چیو میخواد سرت در بیاره!
من : نمیدونم بیخی .. وقتی واسش مهم نیسم چرا بخواد انتقام بگیره ..! اصلا واسش مهم نیسم اگه ببینی چجوری نگام میکنه نفرت و خشم میباره از تو چشاش ..
سودا : الان هرچقدم بهت بگم واست مهم نباشه و بهش فک نکن ..نمیشه ..فک نکنی ..اخه عشق اولت بعد پنج سال برگشته ..خیلی سخته که فراموشش کنی
من : اوهوم خیلی سخته وقتی با ایسل میبینمش میخوام منفجرشم یه حسی بهم میگه دیگه ازش دور نباش نزار بره ..پیشش باش .اما.....
سودا : من مطمئنم اون دوست داره و هیچوقت نمیتونه فراموشت کنه اما هضم این کاراش واسم سخته دلیلشو نمیدونم ! ..
من : دلیلش اینه که میخواد منو بکشه !
سودا : عع زبونتو گاز بگیر غلط میکنه
من : چی چیو گاز بگیر تا من نمیرم اون ادم نمیشه و کوتاه نمیاد
سودا : اصلا بیخیال من !!! به من اصلا فک نکن منو ارشام باید چیکار کنیم بچم اذیت میشه ..تو تنها نیسی منو داری ارشامو داری ارتا هس من که میگم اگه ارسام به این دیوونه بازیاش ادامه داد ..پیشنهاد اروین و قبول کن برو سرخونه زندگیت ..اونم بیخیال شو فک کن ارسام تو برنگشته ..
من : خیلی سخته اما اگه ادامه بده همینکارو میکنم هرچقدم بعدش پشیمون شه و بگه طلاق بگیر قبول نمیکنم مگه من بازیچه ارسامم یا اروین بازیچه منه ..!
سودا : دقیقا !
این سودام خله بخدا فک کرده واسه من اینکه اروین بره ازدواج کنه مهمه ! اما ....ارسام .....نه سلن اونو از فکرت بنداز بیرون از قلبت بنداز بیرون تمومش کن ، اون دیگه دوست نداره !
تق تق
ارتا : بفرمایید
من : سلام خوبی
ارتا :سلام سلن جان ممنونم چیزی شده ؟
من : میخواستم برم پیش سودا اومدم بگم کاری چیزی نداری ؟
ارتا : وایسا ببینم ............. نه گلم میتونی بری منم تا ده دیقه دیگه میام
من : ممنون خدافظ
داشتم میرفتم که دیدم ارسامو ایسل دارن باهم میگن میخندن
اه هی میخوام بیخیال باشم نمیشه
بدون توجه بهشون زدم بیرون از شرکت راه افتادم سمت خونه سودا ..
زنگ زدم تقی شدو رفتم تو
ارشام : خالههه جوونم اومدههه
من : اوفیشش عشق خاله
ارشام : دلم واست خیلی تنگ شده بود
من : من بیشتر نانازم
سودا : خوبی ؟
من : اره
سودا : چع خبر از ارسام ؟
من : هیچی وقتی اومدم دیدم با ایسل خوش و بش میکنن
سودا : این دیگه چجور کینه ایه تلافی چیو میخواد سرت در بیاره!
من : نمیدونم بیخی .. وقتی واسش مهم نیسم چرا بخواد انتقام بگیره ..! اصلا واسش مهم نیسم اگه ببینی چجوری نگام میکنه نفرت و خشم میباره از تو چشاش ..
سودا : الان هرچقدم بهت بگم واست مهم نباشه و بهش فک نکن ..نمیشه ..فک نکنی ..اخه عشق اولت بعد پنج سال برگشته ..خیلی سخته که فراموشش کنی
من : اوهوم خیلی سخته وقتی با ایسل میبینمش میخوام منفجرشم یه حسی بهم میگه دیگه ازش دور نباش نزار بره ..پیشش باش .اما.....
سودا : من مطمئنم اون دوست داره و هیچوقت نمیتونه فراموشت کنه اما هضم این کاراش واسم سخته دلیلشو نمیدونم ! ..
من : دلیلش اینه که میخواد منو بکشه !
سودا : عع زبونتو گاز بگیر غلط میکنه
من : چی چیو گاز بگیر تا من نمیرم اون ادم نمیشه و کوتاه نمیاد
سودا : اصلا بیخیال من !!! به من اصلا فک نکن منو ارشام باید چیکار کنیم بچم اذیت میشه ..تو تنها نیسی منو داری ارشامو داری ارتا هس من که میگم اگه ارسام به این دیوونه بازیاش ادامه داد ..پیشنهاد اروین و قبول کن برو سرخونه زندگیت ..اونم بیخیال شو فک کن ارسام تو برنگشته ..
من : خیلی سخته اما اگه ادامه بده همینکارو میکنم هرچقدم بعدش پشیمون شه و بگه طلاق بگیر قبول نمیکنم مگه من بازیچه ارسامم یا اروین بازیچه منه ..!
سودا : دقیقا !
۲۵.۱k
۱۴ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.